زدن بر خرطوم کسی و کج گردانیدن خرطوم وی را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از لسان العرب). منه: خرطم الخف و غیره، خرطوم قرار داد برای کفش و جز آن. (منتهی الارب)
زدن بر خرطوم کسی و کج گردانیدن خرطوم وی را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از لسان العرب). منه: خرطم الخف و غیره، خرطوم قرار داد برای کفش و جز آن. (منتهی الارب)
شهر کوچکی است در ساحل شمالی جزیره صقلیه نزدیک شفلوی. (رحلۀ ابن جبیر). کیکش بسیار و گرمایش شدید است. (مراصد الاطلاع). این نام از یونانی ترمس بمعنی آب گرم معدنی و حمّه
شهر کوچکی است در ساحل شمالی جزیره صقلیه نزدیک شفلوی. (رحلۀ ابن جبیر). کیکش بسیار و گرمایش شدید است. (مراصد الاطلاع). این نام از یونانی ترمس بمعنی آب گرم معدنی و حمّه