جدول جو
جدول جو

معنی ثرا - جستجوی لغت در جدول جو

ثرا
توانگر شدن بی نیاز شدن، افزودن (مال و مردم و مانند آن)، بسیار مال گردانیدن، بسیاری مال توانگری
فرهنگ لغت هوشیار
ثرا
((ثَ))
ثروتمند شدن، بی نیاز شدن، دارایی، توانگری
تصویری از ثرا
تصویر ثرا
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مالدار شدن، توانگری، توانگر شدن، بی نیاز شدن، افزودن (مال و مردم و مانند آن)، بسیار مال گردانیدن، بسیاری مال توانگری
فرهنگ لغت هوشیار
دیپانه اسروادی ناسروده به نثرمقابل نظما: فصلی مشبع بگویم نظماو نثرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثنا
تصویر ثنا
(دخترانه)
ستایش، دعا، شکر، سپاس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ثریا
تصویر ثریا
(دخترانه)
نام یک صورت فلکی، پروین (ستاره)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از درا
تصویر درا
دری درخشنده ها (مانند در) دراز. طولانی طویل کشیده مقابل کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذرا
تصویر ذرا
پوشش، سرشک، بر باد شدنی بر باد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرا
تصویر آرا
(دخترانه)
مخفف آراینده آرایشگر، زیور زینت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کرا
تصویر کرا
(دخترانه)
نام همسر مولانا جلال الدین بلخی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرا
تصویر آرا
رای ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرا
تصویر سرا
حیاط
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرا
تصویر فرا
ماورا
فرهنگ واژه فارسی سره
رای ها، در ترکیبات بجای (آراینده) آید: بزم آرا جهان آرا رزم آرا عالم آرا صف آرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برا
تصویر برا
صفت بریدن، قاطع بران برنده
فرهنگ لغت هوشیار
گریه کردن بر مرده و ذکر نیکیهای او، شعر گقتن در باب مرده و اظهار تاسف مویه گری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثار
تصویر ثار
انتقام، خونخواهی، کینه
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته سنایش آفرین تمجید تعریف تحسین، مدح مدیحه ستایش، شکر سپاس، درود تحیت، دعا، ذکرجمیل ذکرحسن، جمع اثنیه، مدح و ستایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثریا
تصویر ثریا
چراغ چند شاخه، آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثری
تصویر ثری
خاک نم دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثرو
تصویر ثرو
بسیار کردن افزودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثرن
تصویر ثرن
رنجاندن
فرهنگ لغت هوشیار
شکستن دندان، افتادن دندان -1 شکستن دندان کسی را بوسیله زدن، افتادن دندان، اجتماع قبض وثلم است درفعولن (عول) (بضم لام)، بماند (فعل) (بسکون عین و ضم لام) بجای آن بنهند و ثرم در شعر عرب پدید آید دراشعارفارسی نیاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثرب
تصویر ثرب
سرزنش کردن و بمعنی پیه شکم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرا
تصویر جرا
وظیفه، نفقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرا
تصویر چرا
چریدن، چرا کردن از برای چه، بچه دلیل بهرچه، بچه علت، بچه سبب
فرهنگ لغت هوشیار
دیوار بلند مانند دیوار سرای پادشاهان و دیوار قلعه و کاروانسرا، سد و دیواری که در پیش چیزی کشند، دیواری که با کاهگل و گلابه استوار کنند. (ضمیر با علامت مفعول) تو را
فرهنگ لغت هوشیار
بارگاه، منزلگاه، اندرون و حرم، خانه و بیت، جوانمرد گشتن، رادیدن راد گشتن، مهتر گشتن، مهیدن درخت کمان از گیاهان شاد مانی رو در روی اندوه (ضراء) شادی شادمانی مسرت مقابل ضراء، شادی شادمانی مسرت مقابل ضراء
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورا
تصویر ورا
سوا، جز، عقب، پس، پشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثار
تصویر ثار
انتقام گرفتن، خون خواهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرا
تصویر گرا
بنده، غلام، حجام، دلاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برا
تصویر برا
برنده، کنایه از توانمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرا
تصویر چرا
کلمۀ تعلیل و پرسش، برای چه، به چه جهت؟ مثلاً چرا این کار را کردی؟، (شبه جمله، قید) بلی، آری (در جواب پرسش منفی) مثلاً تو با ما نمی آیی؟ چرا؟
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جرا
تصویر جرا
نفقه، وظیفه، مواجب، مستمری، برای مثال گفت شاهنشه جرایش کم کنید / ور بجنگد نامش از خط برزنید (مولوی - ۵۸۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثنا
تصویر ثنا
مدح، ستایش، دعا، درود، سپاس
ثنا خواندن: مدح خواندن، مدح کردن، ستایش کردن
ثنا کردن: مدح کردن، ستایش کردن
ثنا گستردن: کنایه از مدح گفتن، ستایش کردن، مدح و ثنای کسی را در نزد دیگران گفتن
ثنا گفتن: مدح گفتن، ستایش کردن
فرهنگ فارسی عمید