جدول جو
جدول جو

معنی ثدقم - جستجوی لغت در جدول جو

ثدقم
(ثِ قِ)
گنگلاج. گنگ و لال
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ قَ)
آن که سه دندان وی شکسته باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ثَ / ثِ)
پالونه. (منتهی الارب). پالاون. ترشی پالا. آبکش. صافی
لغت نامه دهخدا
(شَ قَ)
گشنی بود مر نعمان بن منذر را: ابل شدقمیات، شتران منسوب بدان گشن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ قِ)
زنی که فرج او فروبرد هر چیز را و آواز کند وقت جماع. (منتهی الارب) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
نیک باریدن: ثدق مطر، نیک باریدن باران، ثدق وادی، روان شدن آب، ثدق خیل، فروگذاشتن خیل را برفتار، ثدق بطن شاه، شکافتن شکم گوسفند
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
گنگلاج، فربه گول
لغت نامه دهخدا
(دِ قِم م)
دندان شکسته از مردم و شتر، یا عام است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دِ قَم م)
فراخ از هر چیز. (منتهی الارب). واسع. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
اندوه سخت بر وام و جز آن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ یُ)
شکستن دندانهای کسی را به مشت. (از منتهی الارب). شکستن دندان کسی. (از اقرب الموارد). دمق. و رجوع به دمق شود، ناگاه راندن کسی را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، سپوختن در سینۀ کسی، درآمدن باد برکسی و وزیدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ هَُ)
ریختن دندان های پیشین کسی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ثدام
تصویر ثدام
پولونه پالاون ترشی پالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقم
تصویر دقم
اندوه از بدهکاری شکسته دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثدق
تصویر ثدق
نیک باریدن، روان شدن آب راه افتادن، شکافتن شکم گوسپند
فرهنگ لغت هوشیار