جدول جو
جدول جو

معنی ثانیا - جستجوی لغت در جدول جو

ثانیا
در مرتبۀ دوم، علاوه بر مورد اول
تصویری از ثانیا
تصویر ثانیا
فرهنگ فارسی عمید
ثانیا
باز، دیگر، دوباره، دویم آنکه در دو دوم، دوم بار بار دیگر دیگر دوباره، پس سپس
فرهنگ لغت هوشیار
ثانیا
دوم
تصویری از ثانیا
تصویر ثانیا
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مانیا
تصویر مانیا
(دخترانه و پسرانه)
معرب از یونانی، دیوانگی، جنون
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سانیا
تصویر سانیا
(دخترانه)
در گویش مازندران سایه روشن جنگل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وانیا
تصویر وانیا
(دخترانه)
هدیه با شکوه خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژانیا
تصویر ژانیا
(دخترانه)
از نامهای باستانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تانیا
تصویر تانیا
(دخترانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ثانیه
تصویر ثانیه
واحد اندازه گیری زمان، برابر با یک شصتم دقیقه
فرهنگ فارسی عمید
مجموع هشت دندان تیز جلو دهان که چهار در بالا و چهار در پایین قرار دارد، دندان پیش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثانی
تصویر ثانی
دوم، کنایه از همتا، نظیر
فرهنگ فارسی عمید
(یَ)
تأنیث ثانی، شصت یک از دقیقه و او قسمت میشود به شصت ثالثه (فلک) ، از درجۀ دوم. از درجۀ ثانیه (اصطلاح طب). رجوع به درجه شود. ج، ثوانی، شاه ثانیه، گوسفند که گردن کج کند بی علتی
لغت نامه دهخدا
نعت فاعلی از ثنی، دوم، دوّم، دویم، جفت، دوتاکننده، برگرداننده، پیچیده، اسم یکی از اقسام مروارید، هذا ثانی اثنین، أی هو احد اثنین، همچنین است ثالث ثلاثه تا عشره،
- فجر ثانی، صبح دوم، و رجوع به فجر شود
لغت نامه دهخدا
جان ممی، متوفی 995 هجری قمری او را دیوانی است بترکی
لغت نامه دهخدا
نوعی از جنون است که صاحبش را خصلت درندگان باشد، اکثر غضبناک بودن و قصد ایذای مردم نمودن خاصیت او بود. (کفایۀ منصوری، به نقل غیاث و آنندراج). قسمی از جنون و دیوانگی. (ناظم الاطباء). جنون در یک امر به خصوص. دیوانگی در امری خاص. وسواس. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مانیا کلمه یونانی است و آن نوعی دیوانگی باشد و خداوند آن دیوانه ای باشد که خوی ددان گیرد، هرچه یابد بشکند و بدرد و همیشه قصد آن می کند که در مردم افتد چنانکه خوی ددان باشد و نظر او به نظر مردمان نماند، به نظر ددگان ماند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی، یادداشت ایضاً). چشم های خداوند مانیا خشک و فرو رفته باشد و پوست روی و پیشانی او خشک و درشت و تن او لاغر باشد و سخن بیهشانه بسیار گوید و نبض به سبب خشکی صلب و صغیر باشد و دلیل (یعنی قاروره) اندر بیشتر وقت ها زیتی تمام باشد و گاه باشد که به سرخی گراید و قوام اندر هر دو حال رقیق باشد... (ذخیرۀ خوارزمشاهی، یادداشت ایضاً). و این علت مقدمۀ سه علت صعب است: یکی صرع، دوم سکته و سیم دیوانگی که آن را مانیا گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی، یادداشت ایضاً). و (نزله) اگر بسیار باشد و سوخته گشته مالنخولیا آرد و اگر به گوهر دماغ یا به غشاء دماغ اندر باشد... سبات و مانیا... آرد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
ناحیه ای است بکوفه، (معجم البلدان) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
اسم هندی کزبره است، (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
جمع واژۀ ثنیه. پشته ها. راههای سربالا در کوه که دشوار باشد، فلان طلاّع الثنایا، اذا کان سامیاً لمعالی الامور، چهار دندان پیشین دو از فوق و دو از تحت، شهیدانی که استثنا کرد ایشان را خدای تعالی از صعقه. حیث قال: و نفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الأرض الاّ من شاء اﷲ. (قرآن 68/39)
لغت نامه دهخدا
در نسخۀ چاپی تذکرۀ ضریر انطاکی بجای ثافسیا آمده است و ظاهراً غلط کاتب است
لغت نامه دهخدا
نام دو تن از شعرای عثمانی است:
1- در عصر سلطان بایزید ثانی و او در حسن و جمال بی نظیر بوده است واز این رو بدو یوسف ثانی می گفته اند و وی از این شهرت تخلص خود را گرفته است و او را در جوانی یکی از دوستداران او از راه حسد بکشته است و از شعر اوست:
دلربا لر دلا بتم نه مدر
نور دیده م سرور سینه مدر،
2- از شعرای دورۀ سلطان مرادخان سوم و از طایفۀ قول اوغلی اسلامبول می باشد و او تتبع اشعار شعراء ایران میکرد بالخاصه بدیوان امیرعلی شیر نوائی توجه داشت و او را دیوانی است و از جملۀ اشعار اوست:
کوکل مرآتنی صوفی مجلا ایتسک اولمزمی
جمال یاری بویوزدن تماشا ایتسک اولمزمی
لغت نامه دهخدا
(ثُ / ثَ)
ثنوی، سر و پاهای شتر قمار، اسم است استثنا را و هر چه که آنرا استثنا کنند
لغت نامه دهخدا
تخلص شاه عباس ثانی صفوی در شعر و این رباعی ازوست:
از هجر توام بدیده خون میگردد
احوال دلم بی تو زبون میگردد
ای دوست اگر ترا ببیند ثانی
برگرد سرت ببین که چون میگردد،
و رجوع به عباس ... شود
لغت نامه دهخدا
(نَ شُ دَ)
دوم بار، باز، دیگر، بار دیگر. ددیگر، دوباره، سپس
لغت نامه دهخدا
نوعی از جنون است که صاحبش را خصلت درندگان باشد، اکثر غضبناک بودن و قصد ایذای مردم نمودن خاصیت او بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثنایا
تصویر ثنایا
داندانهای تیز جلوی دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثانیه
تصویر ثانیه
یک شصتم دقیقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثانی
تصویر ثانی
دوم، دوتا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثنایا
تصویر ثنایا
((ثَ))
جمع ثنیه. دندان های تیز پیشین، دندان های نیش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثانی
تصویر ثانی
دوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثانیاً
تصویر ثانیاً
((یَ نْ))
دوم، بار دوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثانیه
تصویر ثانیه
((یِ))
یک شصتم دقیقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثانیه
تصویر ثانیه
دومک، دم
فرهنگ واژه فارسی سره
آن، دم، طرفه العین، لحظه، لمحه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دوم، تالی، جفت
فرهنگ واژه مترادف متضاد