- ثالث
- شخص خارجی، سوم
معنی ثالث - جستجوی لغت در جدول جو
- ثالث ((لِ))
- سوم، آن که نه مدعی و نه مدعی علیه است و دعوی مابه الادعا کند
- ثالث
- معرّب واژۀ سوم
ثالث ثلاثه: سوم از سه، کنایه از در مسیحیت، هر یک از اقنوم های سه گانه، شامل پدر، پسر و روح القدس
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سیمی مونث ثالث، شصت یک ثانیه 60، 1 ثانیه 3600، 1 دقیقه 216000، 1 ساعت و آن به 60 رابعه قسمت شود، جمع ثوالث
در سه در سیم سیم آنکه سوم بار سوم سه دیگر
در مرتبۀ سوم، علاوه بر مورد اول و دوم
ثالث، یک شصتم ثانیه
تار سوم از تارهای عود
جمع مثلث، تارهای سیم در چنگ، تار های سوم از تار های عود
سه تایی سه گانگی آنچه مرکب از سه باشد، یا ثالوث اقدس. اب ابن روح القدس (درآیین نصاری) اقانیم
جمع ثالثه
سه سه سه سگان سه سه تا. یا موالید ثلاث. جماد نبات حیوان. ثالث سوم، سه سه، سه گان مثلث. سه
ثالثه، ثالث، یک شصتم ثانیه
سه گانه، تشکیل شده از سه عضو، سه تایی، سه جام شراب که صبح بنوشند، ستا و ثلاثۀ غساله
آنچه مرکب از سه باشد، آنچه از سه چیز ترکیب شود، کنایه از در مسیحیت، اب، ابن و روح القدس، ثالوث اقدس
آن چه مرکب از سه باشد
ثالوث اقدس: پدر، پسر و روح القدس (در آیین نصاری)
ثالوث اقدس: پدر، پسر و روح القدس (در آیین نصاری)
Trinity
триединство
Dreifaltigkeit
трійця
trójca
trindade
trinità
trinidad
trinité
drie-eenheid
ไตรลักษณ์
trinitas
ثالوثٌ
त्रिमूर्ति
שְׁלִישִׁיָה