جدول جو
جدول جو

معنی ثالث - جستجوی لغت در جدول جو

ثالث
معرّب واژۀ سوم
ثالث ثلاثه: سوم از سه، کنایه از در مسیحیت، هر یک از اقنوم های سه گانه، شامل پدر، پسر و روح القدس
تصویری از ثالث
تصویر ثالث
فرهنگ فارسی عمید
ثالث(لِ)
نعت فاعلی از ثلث، سوم، سه کننده، شخص خارجی: و هر راز که ثالثی در آن محرم نشود هر آینه از اشاعت مصون ماند. (کلیله و دمنه).
- شخص ثالث، در مرافعات آنکه نه مدعی و نه مدعی علیه است و دعوی مابه الادّعا کند. (اصطلاح عدلیه)
لغت نامه دهخدا
ثالث
شخص خارجی، سوم
تصویری از ثالث
تصویر ثالث
فرهنگ لغت هوشیار
ثالث((لِ))
سوم، آن که نه مدعی و نه مدعی علیه است و دعوی مابه الادعا کند
تصویری از ثالث
تصویر ثالث
فرهنگ فارسی معین
ثالث
سوم، سومین
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ثالث
واسطه، داور
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ثالوث
تصویر ثالوث
آنچه مرکب از سه باشد، آنچه از سه چیز ترکیب شود، کنایه از در مسیحیت، اب، ابن و روح القدس، ثالوث اقدس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثلاث
تصویر ثلاث
سه گانه، تشکیل شده از سه عضو، سه تایی، سه جام شراب که صبح بنوشند، ستا و ثلاثۀ غساله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثوالث
تصویر ثوالث
ثالثه، ثالث، یک شصتم ثانیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثالثا
تصویر ثالثا
در مرتبۀ سوم، علاوه بر مورد اول و دوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثالثه
تصویر ثالثه
ثالث، یک شصتم ثانیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مثالث
تصویر مثالث
تار سوم از تارهای عود
فرهنگ فارسی عمید
(اَ لِ)
کوههائی در حجر دیار ثمود که بیننده از دور آنها را یک پاره بیند وچون نزدیک شود متفرق و جدا یابد. (مراصد الأطلاع)
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ)
جمع واژۀ مثلث (م ل ) . (از اقرب الموارد). جمع واژۀ مثلثه. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ مثلث. تارهای سوم عود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
بر مثانی و مثالث بنواز ای مطرب
وصف آن ماه که در حسن ندارد ثانی.
حافظ.
، گاهی کنایه باشد از ساز مطربان. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(لِ ثَ)
تأنیث ثالث. شصت یک ثانیه که آن نیز شصت یک دقیقه و دقیقه شصت یک ساعت است، نزد اهل هیئت و منجمان سدس عشر ثانیه باشد چنانکه ثانیه سدس عشر دقیقه است. (کشاف اصطلاحات الفنون) ، جزء شصت یک از ثانیه وثالثه قسمت شود به شصت رابعه. ج، ثوالث، از درجۀ ثالثه در اصطلاح طب. رجوع به درجه شود
لغت نامه دهخدا
سه سه سه سگان سه سه تا. یا موالید ثلاث. جماد نبات حیوان. ثالث سوم، سه سه، سه گان مثلث. سه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثوالث
تصویر ثوالث
جمع ثالثه
فرهنگ لغت هوشیار
سه تایی سه گانگی آنچه مرکب از سه باشد، یا ثالوث اقدس. اب ابن روح القدس (درآیین نصاری) اقانیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثالث
تصویر مثالث
جمع مثلث، تارهای سیم در چنگ، تار های سوم از تار های عود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثالثا
تصویر ثالثا
در سه در سیم سیم آنکه سوم بار سوم سه دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
سیمی مونث ثالث، شصت یک ثانیه 60، 1 ثانیه 3600، 1 دقیقه 216000، 1 ساعت و آن به 60 رابعه قسمت شود، جمع ثوالث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثوالث
تصویر ثوالث
((ثُ لِ))
جمع ثالث. یک شصتم ثانیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثالوث
تصویر ثالوث
آن چه مرکب از سه باشد
ثالوث اقدس: پدر، پسر و روح القدس (در آیین نصاری)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثلاث
تصویر ثلاث
((ثَ))
سه، سه تا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثالثا
تصویر ثالثا
سوم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ثالوث
تصویر ثالوث
Trinity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
داوری، میانجیگری، واسطه گری
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از ثالوث
تصویر ثالوث
триединство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ثالوث
تصویر ثالوث
Dreifaltigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ثالوث
تصویر ثالوث
трійця
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ثالوث
تصویر ثالوث
trójca
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ثالوث
تصویر ثالوث
三位一体
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ثالوث
تصویر ثالوث
trindade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ثالوث
تصویر ثالوث
trinità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ثالوث
تصویر ثالوث
trinidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی