جدول جو
جدول جو

معنی ثائر - جستجوی لغت در جدول جو

ثائر
منتشرشونده، برانگیخته شونده
تصویری از ثائر
تصویر ثائر
فرهنگ فارسی عمید
ثائر
(ءِ)
نعت فاعلی از ثور و ثوران، کینه کشندۀ دوست یا خویشاوند. کینه خواهی که آرام نگیرد تا قصاص نیابد. کینه کشنده. قصاص کننده، خشم. غضب. یقال: ثار ثائره، أی هاج، ثائرالرأس، ژولیده و پریشان موی
لغت نامه دهخدا
ثائر
کینه کشنده، قصاص کننده
تصویری از ثائر
تصویر ثائر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ثامر
تصویر ثامر
(پسرانه)
میوه دهنده، ثمردهنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ثامر
تصویر ثامر
میوه دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زائر
تصویر زائر
کسی که به زیارت مکان های مقدس می رود، زیارت کننده، دیدار کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جائر
تصویر جائر
ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور، استمگر
فرهنگ فارسی عمید
(ءِ)
از تور، جاری و روان شونده. (از منتهی الارب) ، مداومت کننده بر کاری بعد فتور در آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
کینه کشنده
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
ضعیف، نعت است از خیر، یعنی نیکو و گزیده و صاحب خیر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ سَرْ رُ)
کشتن کشنده را. طلب کردن خون مقتولی را. ادراک ثأر، لاثأرت فلاناً یداه، نفع مرساناد او را دو دست وی
لغت نامه دهخدا
(وَ ءِ)
جمع واژۀ وثیره. (منتهی الارب) (آنندراج). زن پرگوشت یا فربه بایستۀ همخوابگی. (آنندراج). رجوع به وثیره شود
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
نعت فاعلی از ثوب و ثوبان، باد تند که پیش از باران وزد، آب خیز دریا که بعد از فروخوردن آب روان گردد. (منتهی الارب). مدّ مقابل جزر
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
از بوار، مقابل دایر. فاسد. بی حیز. متروک.
لغت نامه دهخدا
تصویری از نائر
تصویر نائر
نایر در فارسی رمنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فائر
تصویر فائر
پراکنده پی در ستور، کینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غائر
تصویر غائر
زمین پست، گود، آب فرو رونده زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عائر
تصویر عائر
درد چشم، خاشاک چشم، گشت زننده، پی سرگردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طائر
تصویر طائر
پرنده، مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضائر
تصویر ضائر
ضرر رساننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دائر
تصویر دائر
برقرار، گردنده گردنده، گردش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خائر
تصویر خائر
ناتوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حائر
تصویر حائر
سرگشته، متحیر، حیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جائر
تصویر جائر
ظالم، ستمکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثامر
تصویر ثامر
میوه ناک میوه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثایر
تصویر ثایر
خونخواه: کینه توز کینه کشنده قصاص کننده، خشم غضب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثائب
تصویر ثائب
باد سخت، خیزابه (موج)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سائر
تصویر سائر
رونده، روان، جاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زائر
تصویر زائر
زن زیارت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذائر
تصویر ذائر
خشمناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بائر
تصویر بائر
خراب، ویران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثائره
تصویر ثائره
مونث ثایر، هیجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تائر
تصویر تائر
مداومت کننده، از تور جاری و روان شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثایر
تصویر ثایر
((یِ))
انتقام گیرنده، خشم
فرهنگ فارسی معین
بازدیدکننده، زائر
دیکشنری اردو به فارسی