- ثائر
- کینه کشنده، قصاص کننده
معنی ثائر - جستجوی لغت در جدول جو
- ثائر
- منتشرشونده، برانگیخته شونده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث ثایر، هیجان
خراب، ویران
خشمناک
زن زیارت کننده
رونده، روان، جاری
باد سخت، خیزابه (موج)
خونخواه: کینه توز کینه کشنده قصاص کننده، خشم غضب
میوه ناک میوه دار
ظالم، ستمکار
سرگشته، متحیر، حیران
ناتوان
برقرار، گردنده گردنده، گردش کننده
مداومت کننده، از تور جاری و روان شونده
ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور، استمگر
ضرر رساننده
پرنده، مرغ
درد چشم، خاشاک چشم، گشت زننده، پی سرگردان
زمین پست، گود، آب فرو رونده زمین
پراکنده پی در ستور، کینه
نایر در فارسی رمنده
میوه دهنده
کسی که به زیارت مکان های مقدس می رود، زیارت کننده، دیدار کننده
انتقام، خونخواهی، کینه
انتقام گرفتن، خون خواهی
کینه کشیدن، خون، کینه