- تیه
- سرگردانی و خودپسندی
معنی تیه - جستجوی لغت در جدول جو
- تیه
- بیابان شن زار و بی آب و علف
- تیه
- گمراهی، سرگردانی، خودپسندی، بیابان بی آب و علف که در آن سرگردان شوند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرنده ای شبیه کبک ولی از آن کوچکتر و گوشتش لذیذتر میباشد
پرنده ای شبیه کبک، اما کوچک تر از آن، با گوشتی لذیذ و پرهای خاکستری مایل به زرد و خال های سیاه رنگ در زیر سینه
((تِ))
فرهنگ فارسی معین
پرنده ای است مانند کبک که کمی از آن کوچکتر است، ولی گوشتش خوشمزه تر است. رنگ پرهایش خاکستری مایل به زرد و زیر بال هایش سیاه است
آینده
آینده مونث آتی آینده
مؤنث واژۀ آتی، آینده
پارسی تازی گشته تیهوک پر سر نموسک سرخبال
گمراه گردیدن، سرگردان متکبر، لاف زننده
چهرمان
آمایش، بسیجیدن
پشت دادن
خونبهای کشته دادن، خونبها دادن
نشانه، یادگار، چمراس، نشانی
خون بها
قوم، طایفه
عطارد
خالی
قطعه
نشان نشانه، گواه، چمراس آیت، جمع آیات
جگر سفید، شش
نمونه بارز یکدسته، دسته، گروه، نوع، جنس، صنف
سرگشته مدهوش حیران
نظم و ترتیب، آماده ساختن، تدارک و بسیج و آمادگی
کارد تیز باشد و شمشیر، چاقو
تبر، ابزاری که بدان چوب را میشکافند
ترکی از تیز پارسی دندان
نهار بز نر تکه درختی ازتیره گل سرخیان که برگهایش مرکب است. گلهایش سفید خوشه یی ومیوه اش ریز و گرد است. چوب این درخت سخت و رنگین و قرمز رنگ است غبیرای بری پرنده انگور