جدول جو
جدول جو

معنی تیله - جستجوی لغت در جدول جو

تیله
گلولۀ کوچک و توپر سنگی یا بلوری که کودکان با آن بازی می کنند
تصویری از تیله
تصویر تیله
فرهنگ فارسی عمید
تیله
(لِ / لَ)
سفال شکستۀ خردشده. (ناظم الاطباء). خردۀسفال. ریزۀ سفال. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، در تداول، سنگ مدوری که بدان قمار بازند
لغت نامه دهخدا
تیله
خرده سفال، سفال خرد شده گلوله کوچک سنگی با بلوری که اطفال با آن بازی می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تیله
((لِ))
گلوله کوچک سنگی یا شیشه آبی که کودکان با آن بازی کنند
تصویری از تیله
تصویر تیله
فرهنگ فارسی معین
تیله
خرده شکسته ی کوزه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیلت
تصویر تیلت
تیلت (Tilt) یکی از تکنیک های حرکت دوربین در فیلم برداری و سینما است که به تغییر زاویه دوربین در محور عمودی اشاره دارد. در این تکنیک، دوربین به سمت بالا یا پایین حرکت می کند، بدون اینکه موقعیت افقی آن تغییر کند. تیلت معمولاً برای ایجاد تأثیرات بصری خاص یا دنبال کردن حرکت عمودی سوژه ها به کار می رود.
کاربردهای تیلت
1. نمایش ارتفاع :
- یکی از کاربردهای رایج تیلت، نمایش ارتفاع یا ابعاد عمودی است. برای مثال، زمانی که می خواهیم ارتفاع یک ساختمان بلند یا یک درخت بزرگ را نشان دهیم، دوربین از پایین به بالا تیلت می شود.
2. تبعیت از حرکت سوژه :
- تیلت می تواند برای دنبال کردن حرکت عمودی سوژه ها استفاده شود. برای مثال، هنگامی که یک شخصیت از پله ها بالا می رود یا از نردبان پایین می آید، دوربین به سمت بالا یا پایین تیلت می شود تا حرکت او را دنبال کند.
3. ایجاد تأثیرات روانی :
- حرکت تیلت می تواند تأثیرات روانی خاصی ایجاد کند. تیلت به سمت بالا می تواند حس عظمت یا قدرت را منتقل کند، در حالی که تیلت به سمت پایین ممکن است حس ضعف یا کوچک بودن را القا کند.
4. ایجاد تعلیق :
- تیلت می تواند برای ایجاد تعلیق و افزایش تنش در یک صحنه به کار رود. برای مثال، دوربین می تواند به آرامی از پایین به بالا حرکت کند تا یک تهدید یا خطر را به تدریج به مخاطب نشان دهد.
نحوه اجرای تیلت
1. استفاده از سه پایه :
- برای اجرای تیلت به صورت نرم و روان، معمولاً از سه پایه استفاده می شود. سه پایه هایی که قابلیت حرکت عمودی دارند، به دوربین اجازه می دهند تا به سمت بالا یا پایین حرکت کند.
2. کنترل سرعت :
- سرعت حرکت دوربین در تیلت بسیار مهم است. حرکت سریع می تواند حس شتاب یا اضطراب را منتقل کند، در حالی که حرکت آهسته می تواند به ایجاد حس تأمل یا تعلیق کمک کند.
3. ترکیب با دیگر حرکات دوربین :
- تیلت می تواند با دیگر حرکات دوربین مانند پن (Pan) یا تراکینگ (Tracking) ترکیب شود تا تأثیرات بصری پیچیده تری ایجاد کند.
مثال های استفاده از تیلت در فیلم ها
- `تایتانیک` (Titanic) : در صحنه ای که دوربین از پایین به بالا تیلت می کند تا عظمت کشتی تایتانیک را نشان دهد.
- `ماتریکس` (The Matrix) : در صحنه هایی که دوربین از پایین به بالا تیلت می کند تا شخصیت ها را به صورت قهرمانانه نشان دهد.
تیلت یکی از تکنیک های اساسی و تأثیرگذار در فیلم برداری است که به کارگردانان و فیلم برداران امکان می دهد تا داستان را به شیوه ای جذاب تر و بصری تر روایت کنند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از تیشه
تصویر تیشه
آلتی دسته دار شبیه چکش با سر آهنی پهن و تیز که در نجاری، بنّایی و سنگ تراشی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیره
تصویر تیره
دسته ای از مردم که از یک نژاد یا یک قبیله باشند، دودمان، خاندان، طایفه، دسته، گروه، فرقه، نژاد
چیزی که به رنگ زغال یا خاکستر باشد، سیه فام،
دارای رنگ تند، غلیظ مثلاً قرمز تیره،
تاریک، برای مثال صعب چون بیم و تلخ چون غم جفت / تیره چون گور و تنگ چون دل زفت (عنصری - ۳۶۳ حاشیه) کنایه از ناپاک، برای مثال هر آن کس که او راه یزدان بجست / به آب خرد جان تیره بشست (فردوسی - ۷/۱۰۰)
مهره
تیرۀ پشت: در علم زیست شناسی ستون فقرات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاله
تصویر تاله
خدا را پرستش کردن، خداپرستی، پارسایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توله
تصویر توله
بچۀ برخی پستانداران گوشتخوار مثلاً توله سگ، توله شیر، کنایه از سگ کوچک، کنایه از بچۀ انسان
پنیرک، گیاهی با برگ های پهن و چین خورده که همیشه رو به آفتاب دارد و با گردش آفتاب می گردد، ورتاج، خبّازی، نخیلک، نان کلاغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخله
تصویر تخله
نعلین، عصا، برای مثال اندر فضایل تو عدم گویی / چون تخلۀ کلیم پیمبر شد (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۲۳)، ریزه، خرده و تراشۀ چیزی
فرهنگ فارسی عمید
(بَ لَ / لِ)
فتیله. (آنندراج). فتیلۀ شمع و یا چراغ. (ناظم الاطباء). صورتی است از فتیله. و رجوع به فتیله شود، ویران کردن سیل بند را. (تاج المصادر بیهقی) (از مصادر زوزنی). درانیدن سیل کنارۀ نهر را. (آنندراج) (منتهی الارب). بند جوی گشادن. شکافتن سیل دیواره ای را. (از اقرب الموارد). درانیدن توجبه کناره جوی را. (ناظم الاطباء) ، صدور. خروج. (دزی). تبثاق. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تبثاق شود
لغت نامه دهخدا
(بَ لَ)
بتیل. بتول. منقطعۀ از دنیا. (از اقرب الموارد). زن از دنیا بریده و مائل به خدا. (آنندراج) (ناظم الاطباء). منقطعه از دنیا برای روی آوردن بخدای تعالی. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(بَ لَ)
آبی است نزدیک بتیل. (آنندراج). نام آبی نزدیک بتیل. (ناظم الاطباء). آبی است متعلق به بنی عمرو بن ربیعه بن عبداﷲ. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاله
تصویر تاله
پارسائی، خداپرستی بیخود، سرگشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمیله
تصویر تمیله
سیاهگوش از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توله
تصویر توله
بچه سگ، بچه شغال سرگشته و بی خود شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تپله
تصویر تپله
یا تپله گاو. مدفوع گاو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تایله
تصویر تایله
تاقوت داغداغان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجله
تصویر تجله
بزرگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبله
تصویر تبله
ابله شدن، نادان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخله
تصویر تخله
تراشه، عصا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدله
تصویر تدله
دل ربودگی خرد پریدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیله
تصویر خیله
خود بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیله
تصویر حیله
قدرت بر تصرف، توانائی، چاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایله
تصویر ایله
گوزن ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیلا
تصویر تیلا
پر خط و خال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تینه
تصویر تینه
آب دهان، تازه و تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیره
تصویر تیره
سیاه و تاریک، تار و مظلم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیشه
تصویر تیشه
تبر، ابزاری که بدان چوب را میشکافند
فرهنگ لغت هوشیار
منشور پادشاهان، قباله خانه و باغ و مانند آن. پیکانی که مانند بیل سازند، پاروی کشتیبانان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتیله
تصویر آتیله
فرانسوی کارکد
فرهنگ لغت هوشیار
هر ابزار باریک و دراز که از آهن یا پولاد درست کنند و لبه آن تیز باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیره
تصویر تیره
قوم، طایفه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حیله
تصویر حیله
ترفند، شیله، فریب
فرهنگ واژه فارسی سره