جدول جو
جدول جو

معنی تیسیوس - جستجوی لغت در جدول جو

تیسیوس
تزه از قهرمانان یونان قدیم است، او فرزند اژه و پادشاه آتن بود و شخصی است نیمه افسانه ای و نیمه تاریخی و بعضی از اعمال او با هیرکول مرتبط می گردد، او بوسیلۀ طنابی که دختر مینوس تهیه کرده بود و به راهنمائی همین دختر از پیچ و خم های کرت گذشت و مینوتور غول آدمخوار را بکشت، آنگاه این شاهزاده خانم را در جزیره ناکسوس گم کرد و بدنبال یک زندگی غیرعادی و پرماجرا درگذشت، رجوع به قاموس الاعلام ترکی و لاروس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
بنا نهادن سازمان، اداره، حکومت، مکتب، نظریه و غیره، استوار کردن، بنیاد کردن، پی افکندن، پایه گذاری، در علوم ادبی در قافیه، الفی که میان آن و حرف روی یک حرف متحرک باشد، مثل الف موجود در کلمات «جاهل» و «حامل». رعایت این حرف در قافیه واجب نیست و کلمۀ جاهل یا حامل را با دل می توان قافیه کرد، مقابل تاکید، در علوم ادبی در معانی، آوردن کلمه ای که غیر از معنی کلمۀ اول افادۀ معنی تازه ای می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیسیر
تصویر تیسیر
آسان گردانیدن، آسان کردن
فرهنگ فارسی عمید
هیئتی مرکب از چند نماینده که به منظور انجام کاری به جای دیگری فرستاده می شوند، هیئت اعزامی
فرهنگ فارسی عمید
یکی از پادشاهان روم که مدت دو سال جهانبانی کرد. (حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 76)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
منگ - تسه یا ’منگ - تسو’ فیلسوف چینی که در نیمۀ اول قرن چهارم پیش از میلاد در تسه ئو ولایتی در شانتونگ متولد شد و در سال 314 ق. م درگذشت. او از پیروان تسه سه نوادۀ کنفوسیوس و مروج و ادامه دهنده افکار او بوده و چون مدتی را به مطالعه و تعمق در کتابهای مقدس گذراند مصمم شد نظرات خود را انتشار دهد ولی چندان مورد توجه شاهزادگان قرار نگرفت و او به زادگاهش بازگشت و در آنجا ’شین کینگ’ یا کتاب کتابها را مورد تجدید نظر قرار داد که در شمار آثار کلاسیک چین قرار گرفت. (از لاروس). رجوع به منچیوس شود
لغت نامه دهخدا
(یُنْ)
هیأت مأمورین. هیئت اعزامی. هیئتی مرکب از چند تن که به منظوری خاص (تبلیغات مذهبی، امور سیاسی، فرهنگی و غیره) به جایی اعزام شوند: میسیون نظامی، مأموریت. فرستادگی. اعزام. نمایندگی، مأموریت موقتی و معین از طرف دولت، مأموریت برای مطلع ساختن مردم از مسائل دینی
لغت نامه دهخدا
کلودیوس، رئیس فوجی از عساکر رومانی بود که به حراست هیکل اشتغال داشت، وی پولس را از دست مردم ربود و با دسته ای از سربازان به نزد فیلکس والی گسیل فرمود، (اعمال رسولان 21:22 و23)، (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
یکی از دانشمندان صناعت کیمیا (ساختن زر) و او راست در این موضوع کتابی موسوم به المفاتیح فی الصنعه و آن حاوی چندین کتاب و رساله است و آن را سبعین رساله نیز نامند، (الفهرست ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
یکی از ارباب صنعت کیمیا (زرسازی)، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
آندر... (1701- 1744 میلادی) منجم سوئدی. وی تحقیقاتی در نجوم دارد و درباره ساخت میزان الحرارۀ صددرجه ای پیشقدم است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تاتیوس، از پادشاهان کورها (سابین) بنا بروایت افسانه، وی برای انتقام گرفتن از ’رومولس’ که زنان ملتش را ربوده بود، اسلحه بدست گرفت و بر اثر خیانت ’تارپیا’ بر کاپیتون (قلعۀ روم) مسلط شد ولی زنان، خود را میان پدران و شوهران خویش انداخته و از جنگ و خونریزی مانع شدند، این دو دسته مردم متحداً شهر را مالک شدند و ’تاتیوس’ (به لاتن تاسیوس) قدرت را با ’رومولس’ تقسیم کرد، تاتیوس پس از پنج سال بوسیلۀ ساکنان ’لاوینیوم’ بقتل رسید، رجوع به تاتیوس در همین لغت نامه و تاسیوس در کتاب تمدن قدیم فوستل دوکلانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی ص 469 شود
لغت نامه دهخدا
ظاهراً طبیبی بوده است، و او را در عداد پزشکانی که در فاصله روزگاران بقراط و جالینوس زیسته اند نام برده اند، (از عیون الانباء فی طبقات الاطباء ج 1 ص 36)
لغت نامه دهخدا
شنگار، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
بخش حومه، نام یکی از بخشهای سه گانه شهرستان مهاباد است که از 443 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل گردیده و جمعیت آن با شهر مهاباد در موقع تألیف فرهنگ جغرافیایی ایران 96660 تن بوده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4). و رجوع به مهاباد (شهرستان) و مهاباد (شهر) شود
لغت نامه دهخدا
پهلوی ’ته سی فون’، (شهرستانهای ایران، مارکوارت ص 60)، معرب آن طیسفون، (معجم البلدان)، تیسفون پایتخت دولت شاهنشاهی و مقر شاهنشاه ایران در عهد ساسانی بود، تیسفون به معنی خاص نام شهری عمده از مجموعۀ شهرهایی بود که آنها را به زبان سریانی ماحوزه و ملقب به ملکا (یعنی شهرهای پادشاه) و گاهی مذیناتا یا مذینه (شهرها) میخواندند، عرب این لفظ را به المدائن تعبیر کرده است، چنین حدس زده میشود که مجموع این شهرها را به زبان پهلوی شهرستان میخوانده اند و ظاهراً کلمات سامی مذکور ترجمه آن است، در قرن آخر دولت ساسانیان مداین شامل هفت شهر بود: شهر تیسفون، شهر رومگان، شهر وه اردشیر، (سلوکیه)، درزنیدان، ولاشاباذ، محلۀ اسپانیر، محلۀ ماحوزا، (حاشیۀ برهان چ معین)، رجوع به ایران باستان ج 3 و طیسفون در همین لغت نامه و دایره المعارف فارسی شود
لغت نامه دهخدا
تیتوس پادشاه کورها از اقوام قدیمی ایتالیا است در سال 745 قبل از میلاد با رومیان جنگیده و با متحد خود رومولوس براهالی کوریوم و روم مدت پنجسال مشترکاً حکومت کرد و سپس بدست اهالی لاوینیوم به قتل رسید
لغت نامه دهخدا
(تولْ لیو)
نام یکی از ژنس (خانواده) های روم قدیم است که سرویوس تولیوس پادشاه روم و چیچرو از آن ژنس برخاسته بودند. (از اعلام تاریخ قدیم فوستل دوکلانژ)
لغت نامه دهخدا
سوم، شخصی بود که به امر پولس رسالۀ رومانیان را نوشت. (رسالۀ رومیان 16:22) (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
شاعری یونانی است،
لغت نامه دهخدا
(اُ رُ)
نویسندۀ اوایل قرن پنجم میلادی. (ایران باستان ص 2237، 2238، 2240)
لغت نامه دهخدا
آتنی، رئیس یک دسته از سواره نظام یونانی تحت سرداری کزنفون به عهد اردشیر دوم هخامنشی، (ایران باستان ج 2 ص 1064 و 1986)
لغت نامه دهخدا
یکی از رفقای پولس رسول است که در کار خود امین و صادق بود، افسسیان 6:21 و 22 کولسیان 4:7 و 8، (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تیفوس
تصویر تیفوس
مرض عفونی که بوسیله شپش سرایت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تجصیص: از پارسی گچ اندایی، تاختن بر دشمن، سر زدن خوشه، پر کردن آوند
فرهنگ لغت هوشیار
بنیاد نهادن، بنا افکندن، بنیاد نهادن آن، تاسیس خانه آرش افزایی آن است که با افزودن واژه آرش نیز بیفزاید نه آن که واژه پسین باز گوینده آرش واژه پیشین باشد، بنیاد گذاری بنیاد نهادن بنیاد گذاردن پی افکندن بنا کردن، بنیاد گذاری، موسسه، جمع تاسیسات، آوردن کلمه ای که افاده معنیی تازه کند غیر از معنی اول مقابل تاکید. یا حرف تاسیس. (قافیه) الف است که میان آن و میان حرف (روی) یک حرف متحرک باشد مانند اینکه آهن و سترون یا حاصل و مقبل را قافیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میسیون
تصویر میسیون
هیئت اعزامی، هیئت مامورین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیموس
تصویر تیموس
غده ای که در کودکان در بالای قفسه سینه و جلو نای قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیسیر
تصویر تیسیر
آسان کردن آسانی آسان کردن سهل کردن، آسانی، جمع تیسیرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسیوس
تصویر اسیوس
یونانی نمک چینی شوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیسوس
تصویر قیسوس
یونانی تازی گشته پاپیچال از گیاهان یکی از گونه های عشقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تریسموس
تصویر تریسموس
کزاز فکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تأسیس
تصویر تأسیس
((تَ))
بنیاد نهادن، بنیانگذاری
فرهنگ فارسی معین
((وِ))
دستگاه تبدیل کننده فرکانس در مجموعه دریافت کننده تصاویر ماهواره ای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
راه اندازی، بنیان گذاری
فرهنگ واژه فارسی سره