معنی تیزیاب - جستجوی لغت در جدول جو

تیزیاب(تَمْ)

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نازیاب — تصویر نازیاب

(دخترانه)

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از تیزبال — تصویر تیزبال

پرنده ای که بسیار تند و سریع پرواز کند، تیزپر

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تازیان — تصویر تازیان

تازنده، دونده، دواننده، تاخت و تازکننده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تیزگام — تصویر تیزگام

تیزپا، تندرو، چابک

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تیزتاو — تصویر تیزتاو

تندخو، بدخو

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ارزیاب — تصویر ارزیاب

ارزیابنده، کسی که ارزش چیزی را معیّن می کند، مقوّم

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تیزاب — تصویر تیزاب

مایعی بی رنگ و تندبو که فلزات را (غیر از طلا و برخی فلزات کمیاب دیگر) حل می کند، در طب و صنعت به کار می رود. استنشاق بخار آن خطرناک است، تندآب، اسیدنیتریک، اسیدازتیک، جوهر شوره
تیزاب سلطانی: در علم شیمی مخلوط اسیدنیتریک و اسیدکلریدریک که می تواند طلا و طلای سفید را حل کند

مایعی بی رنگ و تندبو که فلزات را (غیر از طلا و برخی فلزات کمیاب دیگر) حل می کند، در طب و صنعت به کار می رود. استنشاق بخار آن خطرناک است، تندآب، اسیدنیتریک، اسیدازتیک، جوهر شوره
تیزاب سلطانی: در علم شیمی مخلوط اسیدنیتریک و اسیدکلریدریک که می تواند طلا و طلای سفید را حل کند

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از دیریاب — تصویر دیریاب

آنچه دیر پیدا شود، آنچه به دشواری به دست آید

فرهنگ فارسی عمید

آبی زبان گز، تیزابه، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)

لغت نامه دهخدا

تصویری از زیزیات — تصویر زیزیات

زنجرگان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تیزبال — تصویر تیزبال

پرنده ای که تند پرواز کندتیزپر سریع الطیران

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تیز آب — تصویر تیز آب

به اصطلاح کیمیا جوهر شوره و اسید نیتریک

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تنگیاب — تصویر تنگیاب

چیزی که بدشواری بدست آید نادر کمیاب عزیز الوجود

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تازیان — تصویر تازیان

دوان دوان تاخت کنان تازنده دونده، متحرک جنبان، قصد کنان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تجزیات — تصویر تجزیات

جمع تجزی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بازیاب — تصویر بازیاب

برزگر و زارع

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ارزیاب — تصویر ارزیاب

کسیکه ارزش هر چیزیرا تعیین کند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فیزیاء — تصویر فیزیاء

یونانی تازی گشته گیتیک

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تیزاب — تصویر تیزاب

اسیدنیتریک، مایعی است بی رنگ و تندبو، همه فلزات غیر از طلا را آب می کند، اگر با اسیدکلریدریک آمیخته شود، تیزآب سلطانی می شود که طلا را هم آب می کند

فرهنگ فارسی معین

تصویری از فلزیاب — تصویر فلزیاب

دستگاه ردیاب و آشکار کننده وجود فلز در زیر خاک یا داخل یک محموله

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تیزتاو — تصویر تیزتاو

تندخو، بدخو

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تنگیاب — تصویر تنگیاب

((تَ))

کمیاب، نادر

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ارزیاب — تصویر ارزیاب

ارز یابنده، کسی که ارزش هر چیزی را معین کند

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تازیان — تصویر تازیان

اعراب

فرهنگ واژه فارسی سره

اسید نیتریک، جوهر شوره

فرهنگ واژه مترادف متضاد

تصویری از ارزیاب — تصویر ارزیاب

Evaluator

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از ارزیاب — تصویر ارزیاب

оценщик

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از ارزیاب — تصویر ارزیاب

Bewerter

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از ارزیاب — تصویر ارزیاب

оцінювач

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از ارزیاب — تصویر ارزیاب

oceniający

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از ارزیاب — تصویر ارزیاب

评估者

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از ارزیاب — تصویر ارزیاب

avaliador

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از ارزیاب — تصویر ارزیاب

valutatore

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از ارزیاب — تصویر ارزیاب

evaluador

دیکشنری فارسی به اسپانیایی