- تیزگوش
- گوش سخت شنوا که زود شنوند آواز آهسته را
معنی تیزگوش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باهوش، هوشمند
باهوش، زرنگ، زیرک، هوشیار، برای مثال تبسم کنان گفتش ای تیزهوش / اصم به که گفتارباطل نیوش (سعدی۱ - ۱۳۰)
هوشیار، هوشمند
ذکاوت
هوشیاری هوشمندی، باهوشی تیروپری
سریع السیر، تندرو
آنچه مانند گوش فیل باشد
زنبق، سوسن آزاد، سوسن سفید
هوشیاری، زرنگی
تیزپا، تندرو، چابک
هوشیار هوشمند تیزویر باهوش
تیزهوش، برای مثال هر کسی در بهانه تیزهش است / کس نگوید که دوغ من ترش است (نظامی۴ - ۵۳۳)