- تیزهشی
- هوشیاری هوشمندی، باهوشی تیروپری
معنی تیزهشی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ذکاوت
هوشیاری هوشمندی، باهوشی تیروپری
هوشیاری، زرنگی
هوشیار هوشمند تیزویر باهوش
تیزهوش، برای مثال هر کسی در بهانه تیزهش است / کس نگوید که دوغ من ترش است (نظامی۴ - ۵۳۳)
باهوش، هوشمند
سریع السیر، تندرو
کسی که چشمش خوب می بیند
باهوش، زرنگ، زیرک، هوشیار، برای مثال تبسم کنان گفتش ای تیزهوش / اصم به که گفتارباطل نیوش (سعدی۱ - ۱۳۰)
هوشیار، هوشمند
تیزبودن تندبودن مقابل کندی، حدت طعم (فلفل زنجبیل و غیره)، زنجبیل، یکی ازآهنگهای موسیقی. یا تیزی با خرز. پرده ایست از موسیقی قدیم. یاتیزی راست. نغمه ایست ازموسیقی قدیم گردانیه
Keenness, Acuteness, Incisiveness, Sharpness
острота , проницательность
Schärfe, Scharfsinn
гострота
ostrość, przenikliwość
尖锐 , 敏锐 , 锐度
acuidade, incisividade, perspicácia, nitidez
acutezza, incisività, nitidezza
agudeza, incisividad
acuité, incisivité, netteté
scherpte
ความคมชัด , ความเฉียบแหลม , ความคม
ketajaman
حدّةٌ , الحدّة , حدّةٌ
तीव्रता , तीक्ष्णता
חדות , חַדוּת , חדות , חַדִירוּת
鋭さ , 鋭さ
keskinlik
ukali, makali
তীক্ষ্ণতা , তীক্ষ্ণতা , প্রখরতা
تیزی , تیز فہمی , تیزی