جدول جو
جدول جو

معنی تیزبال - جستجوی لغت در جدول جو

تیزبال
پرنده ای که بسیار تند و سریع پرواز کند، تیزپر
تصویری از تیزبال
تصویر تیزبال
فرهنگ فارسی عمید
تیزبال
معروف که به معنی تیزپر باشد، (آنندراج)، سریعالطیران و تندپر، (ناظم الاطباء)، تیزپر، تیزپرواز:
چو دوران درآمد شدن تیزبال
شدن چون جنوب، آمدن چون شمال،
نظامی
لغت نامه دهخدا
تیزبال
پرنده ای که تند پرواز کندتیزپر سریع الطیران
تصویری از تیزبال
تصویر تیزبال
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ذی بال
تصویر ذی بال
خطیر، شریف، عزیز، شگرف، امری که در آن اهتمام شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترزبان
تصویر ترزبان
کسی که سخن های خوب و تازه بگوید، زبان آور، خوش سخن، فصیح، ترجمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیزگام
تصویر تیزگام
تیزپا، تندرو، چابک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیززبان
تصویر تیززبان
زبان آور، فصیح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیزتاو
تصویر تیزتاو
تندخو، بدخو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیسبال
تصویر بیسبال
نوعی بازی گوی و چوگان که میان دو گروه نه نفری انجام می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میزبان
تصویر میزبان
مهمان دار، در پزشکی جانداری که انگل از آن تغذیه می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیزبین
تصویر تیزبین
دارای قوۀ بینایی دقیق، کنایه از دقیق، کنجکاو و باهوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریزبار
تصویر ریزبار
ابری که باران ریز فرومی ریزد، ریزبارنده، باران تند با قطره های ریز
فرهنگ فارسی عمید
بادی سخت و تند، بادی طوفان زا:
که گر گیو و گودرز و آن دیوزاد
شوند ابر غرنده یا تیزباد،
فردوسی،
چنان بد که روزی یکی تیزباد
برآمد غمی گشت ازو رشنواد،
فردوسی،
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از میزبان
تصویر میزبان
ضیافت کننده و میهمانی کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترزبان
تصویر ترزبان
زبان آور، خوش بیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحزبات
تصویر تحزبات
جمع تحزب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیزبالی
تصویر تیزبالی
تندپروازی تیزیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیزفعل
تصویر تیزفعل
آنچه زود تا تیر و عمل کند سریع التاثیر سریع العمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیزبین
تصویر تیزبین
شخص دقیق و کنجکاو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیز باد
تصویر تیز باد
بادی سخت و تند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیز دل
تصویر تیز دل
بی باک و سخت دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیزتاو
تصویر تیزتاو
تندخو، بدخو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیزبین
تصویر تیزبین
دقیق، کنجکاو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیربار
تصویر تیربار
سلاح خودکار آتشین، مسلسل سنگین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ریزبار
تصویر ریزبار
((ص فا. اِ))
ابری که باران ریز فرو ریزد، باران تند دارای قطرات ریز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میزبان
تصویر میزبان
کسی که از مهمان پذیرایی می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترزبان
تصویر ترزبان
((تَ. زَ))
خوش سخن، فصیح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترزبان
تصویر ترزبان
ترجمان، مترجم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تیزبین
تصویر تیزبین
Perceptive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تیزبین
تصویر تیزبین
восприимчивый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تیزبین
تصویر تیزبین
wahrnehmend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تیزبین
تصویر تیزبین
сприйнятливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تیزبین
تصویر تیزبین
spostrzegawczy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تیزبین
تصویر تیزبین
感知的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تیزبین
تصویر تیزبین
perceptivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی