- تیتان
- بزرگ ترین قمر سیارۀ زحل
تیتانیم
معنی تیتان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از ریشه پهلوی، جمع باج، تاج ها افسرها جمع تاج. افسرها
چاپلوسی و فریب
گمراه گردیدن، سرگردان متکبر، لاف زننده
جمع حوت ماهیان ماهیها، جمع حوت، ماهیان
هر چیز گرم شده از آفتاب یا از آتش گرم داغ، قسمی از نان تافتون
رشته تاژ دوال چادر
حوت ها، ماهی ها، جمع واژۀ حوت
گرم، داغ، هرچه از آفتاب یا آتش گرم و داغ شده باشد، تافتون
جمع تاج، افسرها
فریب، مکر، چاپلوسی
مکر، فریب، چاپلوسی
دیگ دهن گشاد
خدعه و فریب دادن
دیگ دهان گشاد و پهن، پاتیل، لوید، برای مثال عشق چو مغز است و جهان همچو پوست / عشق چو حلوا و جهان چون تیان (مولوی۳ - ۶۹۰)
فلزی نقره ای رنگ، نرم، مستحکم و چکش خوار که ۴۰% از فولاد سبک تر است، در ۱۸۰۰ درجه حرارت ذوب می شود و ترکیبات آن در طبیعت فراوان است، تیتان