معنی تفتان تفتان((تَ)) هر چیز گرم شده از آفتاب یا آتش، قسمی از نان، تافتون تصویر تفتان فرهنگ فارسی معین
تفتان تفتان آنچه ازآفتاب یا آتش گرم شده باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). هر چیز گرم شده از آفتاب یا آتش. (ناظم الاطباء) ، و قسمی از نان که آنرا به هندی پراتها گویند. (غیاث اللغات) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
تفتان تفتان نام کوهی آتشفشانی به مکران که هم امروز دائماً ابخره و گاهی مواد سوزان از آن خارج میشود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) لغت نامه دهخدا
افتان افتان در حال افتادن، یا افتان و خیزان راه رفتن، آهسته و بحالت افتادن و برخاستن راه رفتن فرهنگ لغت هوشیار
خفتان خفتان این واژه را آنندراج به نادرست تازی دانسته کژاگند جوشن قسمی جامه کژ آگند که بهنگام جنگ میپوشیدند کژ آگند قز آکند فرهنگ لغت هوشیار
تفتین تفتین آشوب کردن بر هم زدن دوبهمزدن آشوب انگیختن، فتنه انگیزی آشوبش دو بهمزنی، جمع تفتینات فرهنگ لغت هوشیار