فریب و چاپلوسی را گویند، (برهان)، مکر و فریب و بدین معنی مشترک است در هندی، (آنندراج)، فریب و حیله و مکر و چاپلوسی، (ناظم الاطباء)، فریب و مکر و چاپلوسی و تملق، (فرهنگ فارسی معین)، سخنان فریبنده، گفتاری فریبنده، سخنان آرام کننده، چرب زبانی با طفل، آرام کردن بچه و مانند او را بزبان: با زبان و تیتال طوری بچه را از گریه بازداشتم، با بچه با زبان و تیتال باید رفتار کرد نه با کتک، (از یادداشتهای مرحوم دهخدا) : لب از مژگان پر از تیتال عشوه دو چشم آبستن اطفال عشوه، فوقی یزدی (از آنندراج)، چون کلام اﷲ ناطق معجزی داری بیار هیچکس از شیوۀ تیتال پیغمبر نشد، باقر کاشی (ایضاً)
فریب و چاپلوسی را گویند، (برهان)، مکر و فریب و بدین معنی مشترک است در هندی، (آنندراج)، فریب و حیله و مکر و چاپلوسی، (ناظم الاطباء)، فریب و مکر و چاپلوسی و تملق، (فرهنگ فارسی معین)، سخنان فریبنده، گفتاری فریبنده، سخنان آرام کننده، چرب زبانی با طفل، آرام کردن بچه و مانند او را بزبان: با زبان و تیتال طوری بچه را از گریه بازداشتم، با بچه با زبان و تیتال باید رفتار کرد نه با کتک، (از یادداشتهای مرحوم دهخدا) : لب از مژگان پر از تیتال عشوه دو چشم آبستن اطفال عشوه، فوقی یزدی (از آنندراج)، چون کلام اﷲ ناطق معجزی داری بیار هیچکس از شیوۀ تیتال پیغمبر نشد، باقر کاشی (ایضاً)
آشیانۀ پرندگان، لانۀ مرغ شکرتیغال، ماده ای سفید و شیرین که توسط حشره ای بر روی شاخ و برگ گیاهی خاردار با گل های آبی رنگ به همین نام تولید می شود و مصرف دارویی دارد، خارشکر
آشیانۀ پرندگان، لانۀ مرغ شَکَرتیغال، ماده ای سفید و شیرین که توسط حشره ای بر روی شاخ و برگ گیاهی خاردار با گل های آبی رنگ به همین نام تولید می شود و مصرف دارویی دارد، خارشِکر
دهی جزء دهستان قشلات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان است که در سی و هشت هزارگزی جنوب باختری قیدارو بیست و شش هزارگزی راه عمومی واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 54 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار ومحصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و قالیچه و گلیم و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان قشلات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان است که در سی و هشت هزارگزی جنوب باختری قیدارو بیست و شش هزارگزی راه عمومی واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 54 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار ومحصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و قالیچه و گلیم و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
رجوع به هیاطله شود: مناره برآرم به شمشیر و گنج ز هیتال تا کس نماند به رنج نمانم به جایی پی خوشنواز به هیتال و ترک از نشیب وفراز. فردوسی (از انجمن آرا). مر او را سبک شاه در بر گرفت ز هیتال و چین دست بر سر گرفت. فردوسی. سوی شاه هیتال شد ناگهان ابا لشکر و گنج و چندی مهان. فردوسی. که از مرز هیتال تا مرز چین نباید که کس پی نهد بر زمین. فردوسی
رجوع به هیاطله شود: مناره برآرم به شمشیر و گنج ز هیتال تا کس نماند به رنج نمانم به جایی پی خوشنواز به هیتال و ترک از نشیب وفراز. فردوسی (از انجمن آرا). مر او را سبک شاه در بر گرفت ز هیتال و چین دست بر سر گرفت. فردوسی. سوی شاه هیتال شد ناگهان ابا لشکر و گنج و چندی مهان. فردوسی. که از مرز هیتال تا مرز چین نباید که کس پی نهد بر زمین. فردوسی
باران باریدن. (تاج المصادر بیهقی). پیاپی باریدن یا نیک باریدن ابر. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) : هتلت السماء هتلاً و هتولاً و هتلاناً و تهتالاً (از باب ضرب) ، پیاپی بارید آسمان و یا نیک بارید. (ناظم الاطباء)
باران باریدن. (تاج المصادر بیهقی). پیاپی باریدن یا نیک باریدن ابر. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) : هتلت السماء هتلاً و هتولاً و هتلاناً و تهتالاً (از باب ضرب) ، پیاپی بارید آسمان و یا نیک بارید. (ناظم الاطباء)
آشیان جانوران را گویند و به این معنی به جای حرف ثالث (غ) ’خای’ نقطه دار هم به نظر آمده است، (برهان) (آنندراج)، آشیان جانوران، (ناظم الاطباء)، چیزی است دوایی، شبیه به نمک و همچو ترنجبین بر خار می بندد و بعضی گویند آشیان کرمی است که بر بوتۀ خار می سازد و در آن حلاوتی به اندک عفوصتی هست و به عربی سکرالعشر خوانند و بعضی گویند سکرالعشر صمغی است که ازدرخت عشر برمی آید، (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)، شکرالعشر به فارسی شکرک کوهی است، (از الفاظ الادویه)، گیاهی که به درون، شکر تیغال دارد و در درکه آن را تیغ قندک گویند، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
آشیان جانوران را گویند و به این معنی به جای حرف ثالث (غ) ’خای’ نقطه دار هم به نظر آمده است، (برهان) (آنندراج)، آشیان جانوران، (ناظم الاطباء)، چیزی است دوایی، شبیه به نمک و همچو ترنجبین بر خار می بندد و بعضی گویند آشیان کرمی است که بر بوتۀ خار می سازد و در آن حلاوتی به اندک عفوصتی هست و به عربی سکرالعشر خوانند و بعضی گویند سکرالعشر صمغی است که ازدرخت عشر برمی آید، (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)، شکرالعشر به فارسی شکرک کوهی است، (از الفاظ الادویه)، گیاهی که به درون، شکر تیغال دارد و در درکه آن را تیغ قندک گویند، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)