رجوع به هیاطله شود: مناره برآرم به شمشیر و گنج ز هیتال تا کس نماند به رنج نمانم به جایی پی خوشنواز به هیتال و ترک از نشیب وفراز. فردوسی (از انجمن آرا). مر او را سبک شاه در بر گرفت ز هیتال و چین دست بر سر گرفت. فردوسی. سوی شاه هیتال شد ناگهان ابا لشکر و گنج و چندی مهان. فردوسی. که از مرز هیتال تا مرز چین نباید که کس پی نهد بر زمین. فردوسی