جدول جو
جدول جو

معنی تیتاء - جستجوی لغت در جدول جو

تیتاء
(تَ)
آنکه وقت جماع حدث کند و یا آنکه پیش از ادخال انزال نماید. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیتان
تصویر تیتان
بزرگ ترین قمر سیارۀ زحل
تیتانیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیتال
تصویر تیتال
مکر، فریب، چاپلوسی
فرهنگ فارسی عمید
(تِءْ)
آنکه وقت جماع حدث کند، آنکه پیش از ادخال انزال کند. (منتهی الارب) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
ارض تیهاء، زمینی که در آن مردم گم شوند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بیابان که مردم در آن حیران و سرگردان شوند و راه گم کنند و هلاک شوند. (آنندراج). رجوع به تیه شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
ائتاء، دادن، (منتهی الارب) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 17)، پاداش دادن، (ناظم الاطباء) : آتی فلانا،پاداش داد فلان را، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
عنز تیساء، آنکه هر دو شاخش به شاخهای بز کوهی ماند. (منتهی الارب). ماده بزی که شاخهای وی به شاخهای بز کوهی ماند. (ناظم الاطباء). رجوع به تیس شود
لغت نامه دهخدا
فریب و چاپلوسی را گویند، (برهان)، مکر و فریب و بدین معنی مشترک است در هندی، (آنندراج)، فریب و حیله و مکر و چاپلوسی، (ناظم الاطباء)، فریب و مکر و چاپلوسی و تملق، (فرهنگ فارسی معین)، سخنان فریبنده، گفتاری فریبنده، سخنان آرام کننده، چرب زبانی با طفل، آرام کردن بچه و مانند او را بزبان: با زبان و تیتال طوری بچه را از گریه بازداشتم، با بچه با زبان و تیتال باید رفتار کرد نه با کتک، (از یادداشتهای مرحوم دهخدا) :
لب از مژگان پر از تیتال عشوه
دو چشم آبستن اطفال عشوه،
فوقی یزدی (از آنندراج)،
چون کلام اﷲ ناطق معجزی داری بیار
هیچکس از شیوۀ تیتال پیغمبر نشد،
باقر کاشی (ایضاً)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دشت و بیابان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فلات. (اقرب الموارد) ، ستاره های جوزا، ارض تیماء، زمین بی آب و گیاه که مردم در آن راه گم کنند و هلاک شوند. یا زمین فراخ و وسیع. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ فِ / فَ)
استئتاء. کند یافتن کسی را و او را بشتاب خواندن. درنگی شمردن. (تاج المصادر بیهقی) ، مال بستدن بمصادره. (تاج المصادر بیهقی). گرفتن مال از کسی، استودی فلان ٌ بحقی،گروید حق ّ مرا، ای اقرّ به و عرفه. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تیتال
تصویر تیتال
چاپلوسی و فریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیماء
تصویر تیماء
پارسی تازی گشته بیابان نجد دشت بیابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایتاء
تصویر ایتاء
دادن، آوردن دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایتاء
تصویر ایتاء
((اِ))
دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیتال
تصویر تیتال
فریب، مکر، چاپلوسی
فرهنگ فارسی معین
براق، منور، زلال
فرهنگ گویش مازندرانی