جدول جو
جدول جو

معنی تیبر - جستجوی لغت در جدول جو

تیبر
به یونانی تیبریس، رودی در ایتالیا که از رم عبور کرده وارد دریای تیره نین میشود و طول آن 403 هزارگز است، (از لاروس)، رجوع به اعلام تاریخ قدیم فوستل دوکلانژ و ناظم الاطباء ذیل تیبریس و فرهنگ ایران باستان ص 205 و قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه تیبره شود
لغت نامه دهخدا
تیبر
(بِ)
تیبر اول، دومین امپراتور روم. وی پسر لی وی و پسرخواندۀ اوگوست بود و بسال 42 قبل از میلاد متولد شد و در سال 14 میلادی به امپراتوری روم رسید و در سال 37 بعد از میلاد درگذشت. او مردی قابل ولی بی رحم و بدگمان بود. (از لاروس). رجوع به یشتها ص 409، تیبریوس و قاموس الاعلام ترکی شود
. سوم، آپسی مار امپراتور روم شرقی (698-705 میلادی). (از لاروس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تدبر
تصویر تدبر
اندیشیدن، اندیشه کردن، در عاقبت کاری اندیشیدن، چاره اندیشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکبر
تصویر تکبر
بزرگی به خود گرفتن، خود را بزرگ پنداشتن، بزرگ منشی نمودن، بزرگی فروختن به دیگران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیار
تصویر تیار
موج، موج دریا
آماده، مهیا، ساخته، مالش، مالش دادن و لوله ساختن تریاک
تیار کردن: آماده ساختن، مهیا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیبا
تصویر تیبا
عشوه، غمزه، فریب و ریشخند، برای مثال هفت نوبت صبر کرد و بانگ کرد / تا که عاجز گشت از تیباش مرد (مولوی - ۴۵۵)، شوخی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیسر
تصویر تیسر
آسان شدن، سهل گشتن، آماده شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجبر
تصویر تجبر
خود را بزرگ نشان دادن، تکبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصبر
تصویر تصبر
صبر کردن، شکیبایی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تابر
تصویر تابر
گشن پذیری خرمای ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیبر
تصویر لیبر
فرانسوی آبکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیبر
تصویر فیبر
قسمی مقوای ضخیم که در بخاری بجای چوب بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبیر
تصویر تبیر
دهل و نقاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجبر
تصویر تجبر
گردنکشی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی پیکه برگه ای کوچک که ادارات پست طبع و در مقابل اخذ حق حمل و نقل نامه ها و غیره نامه و محمول الصاق کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیور
تصویر تیور
مرغی است شبیه به طاوس ماده شفتین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکبر
تصویر تکبر
بزرگوار شدن، بزرگ منشی
فرهنگ لغت هوشیار
درست، تمام، راست، کامل، مهیاو صحیح، و بمعنی موج دریا و موج آب هم هست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیسر
تصویر تیسر
آسان شدن کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیبا
تصویر تیبا
عشوه فریب، دفع رد سخن کسی، وقت گذرانی بیهوده، شوخی ریشخند
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی ازتیره شاه پسند که بصورت درخت یا درختچه میباشد. اصل آن از هندوستان و افریقای مرکزی است و در نواحی جنوبی ایران نیز یافت شود. برگش بیضوی کامل و سطح فوقانی پهنکش سبز رنگ و سطح تحتانی پهنک سفید است. پوست آن در تداوی بعنوان مدر مستعمل است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخبر
تصویر تخبر
خبر خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزبر
تصویر تزبر
لرزیدن از خشم
فرهنگ لغت هوشیار
با اندیشه از پی کاری فرا شدن، بیندیشیدن، تبصر و تامل و تفهم در امری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصبر
تصویر تصبر
شکیبائی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدبر
تصویر تدبر
((تَ دَ بُّ))
اندیشه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصبر
تصویر تصبر
((تَ صَ بُّ))
صبر کردن، شکیبایی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجبر
تصویر تجبر
((تَ جَ بُّ))
خود را بزرگ نشان دادن، سرکشی، گردنکشی، زورگویی
فرهنگ فارسی معین
((تَ))
تکه کاغذی کوچک و چسبناک که اداره پست چاپ و در مقابل اخذ حق حمل و نقل نامه ها و غیره به نامه و محمول الصاق کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکبر
تصویر تکبر
((تَ کَ بُّ))
بزرگی نمودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تینر
تصویر تینر
((نِ))
مایه رقیق کننده مواد
فرهنگ فارسی معین
((مَ))
گیاهی از تیره شاه پسند که به صورت درخت یا درختچه می باشد. اصل آن از هندوستان است و در نواحی جنوبی ایران نیز یافت می شود. برگش بیضوی کامل و پوست آن در تداوی به عنوان مدر مستعمل است
فرهنگ فارسی معین
((لِ))
تراکتور کوچکی که راننده به دنبال آن می رود و آن را هدایت می کند و از آن برای انجام کارهای سبک در مزارع استفاده می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکبر
تصویر تکبر
بزرگی نمایی، خود بزرگ بینی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تدبر
تصویر تدبر
چاره اندیشی
فرهنگ واژه فارسی سره