جدول جو
جدول جو

معنی تکینگی - جستجوی لغت در جدول جو

تکینگی
التّفرّد
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به عربی
تکینگی
Singularity
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تکینگی
singularité
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تکینگی
יְחִידוּת
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به عبری
تکینگی
Singularität
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به آلمانی
تکینگی
сингулярність
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تکینگی
osobliwość
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به لهستانی
تکینگی
奇点
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به چینی
تکینگی
singularidade
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تکینگی
singolarità
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تکینگی
singularidad
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تکینگی
singulariteit
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به هلندی
تکینگی
特異性
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تکینگی
ความเอกลักษณ์
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به تایلندی
تکینگی
singularitas
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تکینگی
अद्वितीयता
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به هندی
تکینگی
انفرادیت
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به اردو
تکینگی
এককত্ব
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به بنگالی
تکینگی
upekee
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تکینگی
сингулярность
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به روسی
تکینگی
특이성
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به کره ای
تکینگی
tekillik
تصویری از تکینگی
تصویر تکینگی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جرینگی
تصویر جرینگی
نقد، پولی که نقداً به کسی داده شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یکرنگی
تصویر یکرنگی
اخلاص، صداقت و دوستی بدون شائبۀ ریا و نفاق
فرهنگ فارسی عمید
(تَ دَ / دِ)
صفت تنیده. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تنیدن و تنیده شود
لغت نامه دهخدا
(تَ رَ دَ / دِ)
شکافتگی و ترک داری. (ناظم الاطباء). ترک. کفتگی. کافتگی. غاچ. شکاف. شکافتگی: ترکیدگی لب، شقاق الشفه. ترکیدگی مقعد، شقاق المقعد. و رجوع به ترکیدن شود
لغت نامه دهخدا
(چَ دَ / دِ)
تقطیر. (ناظم الاطباء). و رجوع به چکیدن و چکیده شود
لغت نامه دهخدا
تاینگوطراز. طاینگوطراز. تینگو. از نزدیکان دربار گورخان ختای و سپهدار لشکر وی در جنگ با سلطان محمد خوارزمشاه است (بسال 607 هجری قمری). وی در این جنگ زخمی و اسیر گشت و به امر سلطان کشته شد. تاینگو، ’خان ترکان’، دختر مبارکخواجه را بزنی گرفت و حشمتی فراوان داشت. امام شمس الدین منصور بن محمد اوزجندی در قصیده ای که مطلعش این است:
برخیز که شمعست و شرابست و من و تو
آواز خروس سحری خاست ز هر سو.
ظاهراً صاحب ترجمه را مدح کرده و در آخر گوید:
بستند کمرها و گشادند سراغج
میران خطا جمله بفرمان تینگو.
رجوع به تاریخ گزیده چ ادوارد برون ص 529 و جهانگشای جوینی ج 2 ص 76، 78، 81، 91، 92، 211 و لباب الالباب عوفی چ برون ج 1 ص 112، 194، 196، 321، 322، 330، و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 643 و 644 شود
لغت نامه دهخدا
(پُ نَ / نِ)
حالت و چگونگی پرکینه. پرکینی
لغت نامه دهخدا
(تَ دَ / دِ)
در تداول عامه، حالت تکیده. لاغری. رجوع به تکیدن و تکیده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از یکانگی
تصویر یکانگی
وحدانیت، بی مانندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توانگی
تصویر توانگی
دولت و ثروت و مال و ملک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یکرنگی
تصویر یکرنگی
اخلاص
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نرینگی
تصویر نرینگی
ذکر
فرهنگ واژه فارسی سره
فنّاوری، فنّی
دیکشنری اردو به فارسی