بز نررا گویند. (فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی). بزی را گویند که سرکرده و پیشرو گلۀگوسفندان باشد و بز نر را نیز گفته اند اعم از بز کوهی و غیرکوهی. (برهان) (از ناظم الاطباء). رجوع به تیس شود، یک جلد دفتر را نامند. (فرهنگ جهانگیری) (از برهان) (از فرهنگ رشیدی) ، سرگین گاو و گاومیش را نیز گفته اند که آنرا بدست پهن ساخته بجهت سوختن خشک نموده باشند. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء)
بز نررا گویند. (فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی). بزی را گویند که سرکرده و پیشرو گلۀگوسفندان باشد و بز نر را نیز گفته اند اعم از بز کوهی و غیرکوهی. (برهان) (از ناظم الاطباء). رجوع به تیس شود، یک جلد دفتر را نامند. (فرهنگ جهانگیری) (از برهان) (از فرهنگ رشیدی) ، سرگین گاو و گاومیش را نیز گفته اند که آنرا بدست پهن ساخته بجهت سوختن خشک نموده باشند. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء)
لقمه. (فرهنگ جهانگیری) (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). پاره ای از طعام و گوشت و جز آن. (فرهنگ رشیدی) ، پاره ای از هر چیز باشد. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از انجمن آرا) (از آنندراج). پاره و قطعه و بخش از هر چیز. (ناظم الاطباء) ، بمعنی قطعه وجزیی از چیز استعمال شود. (حاشیۀ برهان چ معین)
لقمه. (فرهنگ جهانگیری) (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). پاره ای از طعام و گوشت و جز آن. (فرهنگ رشیدی) ، پاره ای از هر چیز باشد. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از انجمن آرا) (از آنندراج). پاره و قطعه و بخش از هر چیز. (ناظم الاطباء) ، بمعنی قطعه وجزیی از چیز استعمال شود. (حاشیۀ برهان چ معین)
در تداول عامه، چیز جالب توجه. زن زیبا و خوشگل، نصیب و قسمت، چیزی که درخور و مناسب کسی باشد. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده). - تکۀ کسی بودن، مناسب و درخور کسی بودن. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده)
در تداول عامه، چیز جالب توجه. زن زیبا و خوشگل، نصیب و قسمت، چیزی که درخور و مناسب کسی باشد. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده). - تکۀ کسی بودن، مناسب و درخور کسی بودن. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده)
هاژی سرگشتگی گوی گریبان و هر نوع جامه پولک دگمه، آلتی کوچک که با فشار دادن آن زنگ اخبار بصدا در آید و یا ماشینی بکارافتد دگمه، برجستگیهای زیرزمین برخی از رستنیها ساقه های غده یی زیر زمینی (مانند سیب زمینی) توبرکول
هاژی سرگشتگی گوی گریبان و هر نوع جامه پولک دگمه، آلتی کوچک که با فشار دادن آن زنگ اخبار بصدا در آید و یا ماشینی بکارافتد دگمه، برجستگیهای زیرزمین برخی از رستنیها ساقه های غده یی زیر زمینی (مانند سیب زمینی) توبرکول