جدول جو
جدول جو

معنی تکمیش - جستجوی لغت در جدول جو

تکمیش(تَ جَزْ زُ)
شتابانیدن. (زوزنی) (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دامن فراچیدن. (از اقرب الموارد) ، نیک کوشیدن شتربان در راندن شتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
کامل کردن، تمام کردن، نیکو کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجمیش
تصویر تجمیش
بازی کردن و عشق ورزیدن با زنان، برای مثال خامش کنم تا حق کند او را سیه روی ابد / من دست در ساقی زنم چون مستم از تجمیش او (مولوی۲ - ۱۴۹۹)
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
فربه گردانیدن و بحال نمودن جسم بیمار را، بقصد در کاری غفلت نمودن، اصلاح و دور کردن عمش را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
فراهم آوردن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جمعآوری چیزی را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (تاج العروس) (شرح قاموس) ، به خشم آوردن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). برانگیختن و غضبناک ساختن کسی را. (اقرب الموارد) (المنجد) ، گداختن پیه را تا حدی که نزدیک سوختن باشد. (المنجد) ، فراوان کردن آتش دیگ را تا به جوش آید، تیز کردن آتش با هیزم تا شعله ور گردد، تحمیش قوم، تحریض آنان. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ حَ)
بازی کردن و سخن با زنان گفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). با جاریه مغازله و ملاعبه کردن. (از قطر المحیط) ، مساعدت و معاضدت کردن کسی را. (از قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(تَ جَزْ زُء)
غلاف شکوفه بیرون آوردن درخت. (زوزنی) (تاج المصادربیهقی). کمام برآوردن درخت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، کلاه پوشانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) ، آستین قرار دادن پیراهن را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
به فرجام رساندن، رسا گرداندن هرویسپاندن بساختن رسانیدن رسا کردن تمام کردن، نیکو کردن، رسیدگی رسایی کمال، جمع تکمیلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکمیت
تصویر تکمیت
هم آوای تفعیل پنهانداشت خشم، هیگر کردن اسپ (پالاد جنیبت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنمیش
تصویر تنمیش
سخن چینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
((تَ))
تمام کردن، رسا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
به پایان رساندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
انتهاءً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
Finalization, Supplementation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
finalisation, supplémentation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
finalizzazione, supplementazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
ukamilifu, nyongeza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
завершение , дополнение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
Fertigstellung, Ergänzung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
завершення , доповнення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
finalizacja, suplementacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
مکمّل، تکمیل، کمال، اتمام، تحقّق، کلّیّت
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
تکمیل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
চূড়ান্তকরণ , পরিপূরকতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
tamamlanma, takviye
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
finalización, suplementación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
완료 , 보충
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
完了 , 補充
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
סיום , הוֹסָפָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
完成 , 补充
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
penyelesaian, suplementasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
การสรุป , การเสริม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
afronding, aanvulling
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
finalização, suplementação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
अंतिमकरण , पूरकता
دیکشنری فارسی به هندی