جدول جو
جدول جو

معنی تکروی - جستجوی لغت در جدول جو

تکروی
(تَ رَ)
عمل تکرو. و رجوع به تکرو شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کروی
تصویر کروی
به شکل کره، مدوّر
فرهنگ فارسی عمید
(بَ رَ)
بمعنی بکرایی است که آن میوه ای باشد شیرین میان نارنج و لیمو. (برهان) (ناظم الاطباء) (از جهانگیری) (از آنندراج) (از مؤید الفضلاء). رجوع به بکرایی شود، گنگ و کر و کور پیدا شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) ، گنگی و کری و کوری مادرزاد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ رُ وِ)
دزی درذیل قوامیس عرب آرد: در آفریقا و شرق حشیش را نامندکه از نوعی شاهدانه حاصل شود و مانند تریاک مکیف و منوم است و آن را با توتون دود کنند و کشند. (دزی ج 1ص 149). تکرونی ظاهراً تصحیف آن است. (دزی ایضاً)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
شهری است به مغرب. (منتهی الارب). بلادی است منسوب به قبیلۀ سودان در اقصای جنوب مغرب و مردم آنجا شباهت فراوانی به زنگیها دارند. (از معجم البلدان). رجوع به قاموس الاعلام ترکی و نقود العربیه ص 115 شود
لغت نامه دهخدا
(تَ ذَرْ)
منسوب به تذرو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ ذَرْ)
آذر بیگدلی آرد:همشیره زادۀ نرگسی است، اصلش از دیار ابهر است... مولانا در اکثر اوقات بهندوستان بوده و هم در آنجا فوت شده و از هر مقوله شعر بسیاری گفته اما دیوانش بنظرنرسید، گویا به ایران نیامده، نظر به این شعر که دروصف طلوع صبح در مثنوی گفته، طبع خوشی داشته است:
در پنبۀ صبح آتش افتاد
خاکستر شام رفت بر باد.
(از آتشکدۀ آذر چ بمبئی ص 224).
در قاموس الاعلام ترکی آرد:... اکثر اوقات در هندوستان بسر می برد وبسال 975 هجری قمری در اکره درگذشت و علاوه بر سائر اشعار منظومه ای بنام ’حسن و یوسف’ دارد... (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بکروی
تصویر بکروی
توسرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تروی
تصویر تروی
سیراب شدن، تفکر و تامل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکری
تصویر تکری
روی در هم کشیدن روی ترش کردن، ناخوشداشت، دست کم گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکرو
تصویر تکرو
خودسر، تک رونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کروی
تصویر کروی
به شکل کره، مدور، گوی گونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تروی
تصویر تروی
((تَ رَ وّ))
اندیشه کردن، تأمل کردن در امری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کروی
تصویر کروی
((کُ رَ))
منسوب به کره، هر چیز گرد و کره مانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کروی
تصویر کروی
گویالی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کروی
تصویر کروی
Spherical, Globular, Rotund
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کروی
تصویر کروی
globulaire, rond, sphérique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کروی
تصویر کروی
berbentuk bola, bulat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کروی
تصویر کروی
ทรงกลม , กลม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کروی
تصویر کروی
mviringo, mduara
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کروی
تصویر کروی
küresel, yuvarlak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کروی
تصویر کروی
球形の , 丸い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کروی
تصویر کروی
球形的 , 圆形的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کروی
تصویر کروی
כדורי , עגול , כדורי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کروی
تصویر کروی
구형의 , 둥근
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کروی
تصویر کروی
kugelförmig, rund, sphärisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کروی
تصویر کروی
गोलाकार , गोलाकार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کروی
تصویر کروی
bolvormig, rond, sferisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کروی
تصویر کروی
globulare, rotondo, sferico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کروی
تصویر کروی
globular, redondo, esférico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کروی
تصویر کروی
глобулярний , круглий , сферичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کروی
تصویر کروی
сферический , круглый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کروی
تصویر کروی
kulisty, okrągły, sferyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کروی
تصویر کروی
globular, redondo, esférico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کروی
تصویر کروی
গোলাকার
دیکشنری فارسی به بنگالی