معنی کروی
کروی
((کُ رَ))
منسوب به کره، هر چیز گرد و کره مانند
تصویر کروی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کروی
کروی
کروی
گویالی
فرهنگ واژه فارسی سره
کروی
کروی
به شکل کره، مدور، گوی گونه
فرهنگ لغت هوشیار
کروی
کروی
به شکل کُره، مدوّر
فرهنگ فارسی عمید
کروی
کروی
Spherical, Globular, Rotund
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کروی
کروی
globular, redondo, esférico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
کروی
کروی
kugelförmig, rund, sphärisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
کروی
کروی
kulisty, okrągły, sferyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
کروی
کروی
сферический , круглый
دیکشنری فارسی به روسی
کروی
کروی
глобулярний , круглий , сферичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی