- تکدید
- راندن
معنی تکدید - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترسانیدن، ترساندن
دودلی، گمان
از سر گیری، دوباره
حدود آنرا تعیین کردن
مردد بودن
استوار کردن، گران نمودن
به شمار آوردن
توفیق دادن
آوا بر آوردن، دستکوبی دست زدن
فیریدن در رفتار، بانگ زدن هنگام خروش
از بن بریدن
آشکار کردن، پراکندن
مکدر ساختن
خراشاندن آسیب رساندن
یکدیگر را فریب دادن
توده ساختن
دراز کردن، کشیدن
بیم کردن، ترسانیدن
پراکنده کردن، درمانده گردیدن
نو کردن از سر گرفتن نو گری نو کردن از سر گرفتن از نو ساختن، نو سازی از سر گیری، جمع تجدیدات. یا تجدید چاپ (طبع)، از نو چاپ کردن (کتابی یا رساله ای)، یا تجدید نظر. در امری یا نوشته ای دوباره نظر کردنظنرا مورد بررسی مجدد قرار دادن
تیره کردن، کسی را دلتنگ کردن
ترساندن، بیم دادن، بیم عقوبت دادن
در بدیع آوردن نام های متعدد بر یک سیاق، برای مثال توانگری و جوانی و رنگ وبوی بهار / شراب و سبزه و آب روان و روی نگار، سیاقهالاعداد، شمردن، برشمردن، به شمار آوردن
مردد بودن، دودله بودن، رد کردن، بازگردانیدن
استوار کردن، راست و درست کردن، راست گردانیدن، کسی را به صواب و سداد راهنمایی کردن
سخت کردن، استوار کردن، قوی کردن، مشدد ساختن کلمه، علامتی به شکل «ییّی» و مانند دندانۀ «ﺳ » که بالای حرفی گذاشته شود تا آن حرف مشدد تلفظ شود
حد و کرانۀ چیزی را پیدا کردن، حد و اندازه قرار دادن، حد واندازه معیّن کردن برای چیزی، حدود زمینی را معیّن کردن
نو کردن، تازه کردن، از سر گرفتن امری یا کاری، از نو آغاز کردن،
درسی که در آن نمرۀ قبولی کسب نشده است، تکرار
تجدید مطلع: در علوم ادبی آوردن مطلع دیگر در یک قصیده به واسطۀ ناتمام ماندن مقصود و مطلب یا تنگی قافیه
تجدید فراش کردن: دوباره زن گرفتن
درسی که در آن نمرۀ قبولی کسب نشده است، تکرار
تجدید مطلع: در علوم ادبی آوردن مطلع دیگر در یک قصیده به واسطۀ ناتمام ماندن مقصود و مطلب یا تنگی قافیه
تجدید فراش کردن: دوباره زن گرفتن
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
نو کردن، از سر گرفتن، نوسازی، از سرگیری، خاطره به یاد آوردن آن، فراش دوباره زن گرفتن، نظر بررسی مجدد، قوا سر و سامان دادن تجهیزات و افراد