- تکامل
- فرگشت
معنی تکامل - جستجوی لغت در جدول جو
- تکامل
- تمام شدن
- تکامل
- رو به کمال رفتن، به تدریج کامل شدن، به کمال رسیدن
- تکامل ((تَ مُ))
- به کمال رسیدن، کامل شدن
- تکامل
- Evolution
- تکامل
- эволюция
- تکامل
- Evolution
- تکامل
- еволюція
- تکامل
- ewolucja
- تکامل
- evolução
- تکامل
- evoluzione
- تکامل
- evolución
- تکامل
- évolution
- تکامل
- evolutie
- تکامل
- วิวัฒนาการ
- تکامل
- evolusi
- تکامل
- تطوّرٌ
- تکامل
- विकास
- تکامل
- אבולוציה
- تکامل
- mageuzi
- تکامل
- বিবর্তন
- تکامل
- ارتقاء
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به کمال رسیده، کامل و تمام
رسا آنکه خود را بتدریج کامل سازد بکمال رسنده، کامل شده. بکمال رسیده: و حمدالله تعالی ترا اسباب این سعادت جمله متکامل است
کینه در دل گرفتن
با همدیگر صلح کردن
با یکدیگر داد ستد کردن
خود را کاهل نمودن
همسخنی
پذیرفتاری دادن