- تکاف
- امتناع
معنی تکاف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سر به سری، بسندگی
بسامد بسامدی برابر شدن همتا گردیدن مساوی شدن، پس شدن کافی بودن، برابری همتایی، بسندگی. با یکدیگر برابر شدن، برابر هم ایستادن
پذیرفتاری دادن
با هم برابر شدن، برابر ایستادن، مساوی شدن، بس شدن
آلایش
پالان، پالان دوز، خوی گیر
پالان ستوران
بر یکدیگر نشستن
چند رستگی
چونی دانی، سرخوشی، آکناکی، چونی پذیری دانستن چگونگی شناختن کیفیت چیز، کیف بردن نشاه گرفتن (از خوشیها و مخدرات)، عیب ناک کردن، کیفیت پذیری، جمع تکیفات
زمین آبکند، دره (میان دو کوه)، زمینی که در آن بعضی جا آب فرو رود و از جای دیگر برآید و بعضی جا خشک باشد و در بعضی جاآب ایستاده بود
جنبش و حرکت
آشکار شدن عیب بر یکدیگر
بر هم نشینی بر هم نشستن، ستبری، فشردگی، انبوهی چگالی، انبوه شدن ستبر گشتن فراهم آمدن فشرده شدن، غلیظ شدن، فشردگی ستبری، غلظت، جمع تکاثفات. یاتکاثف نسبی. مقایسه کردن توده ویژه اجسام یا یکدیگر چگالی یک جسم نسبت بجسم دیگر مساوی نسبت توده ویژه آنهاست
زمین آبکند، دره (میان دو کوه)، زمینی که در آن بعضی جا آب فرو رود و از جای دیگر برآید و بعضی جا خشک باشد و در بعضی جاآب ایستاده بود
گرد گیری
رنج چیزی را کشیدن
برهنه شدن، پیداشدن پیدایی
از ریشه پارسی کفشگر کسی که کفش دوزی پیشه دارد کفش دوز
چاک و رخنه و ترک و درز، و گسستگی و دریدگی
پسوند متصل به واژه به معنای شکافنده مثلاً خاراشکاف، کوه شکاف، اشکاف، کاف،
چاک، رخنه، درز، تراک، کلاف ابریشم،برای مثال شکوفه همچو شکاف است و میغ دیباباف / مه و خور است همانا به باغ در صراف (ابوالمؤید بلخی - شاعران بی دیوان - ۵۹)
چاک، رخنه، درز، تراک، کلاف ابریشم،
کسی که پیشه اش کفش دوزی است، کفشگر، کفشدوز
بهله، دستکش چرمی که در قدیم شکارچیان به دست می کردند برای نگاه داشتن باز بر روی دست، نکاپ، نکاب
تکاب، آب باریک، زمینی که آب کم و باریکی در آن جاری باشد
آب باریک، زمینی که آب کم و باریکی در آن جاری باشد، نخ آب، جایی از رود یا دریا که بسیار گود باشد و پا به قعر آن نرسد، ته آب، غرقاب، برای مثال نه مرا با تکاب او پایاب / نه مرا با گشاد او جوشن (ابوالفرج رونی - ۱۲۳) ، جنگ، نبرد
رنج و سختی بر خود نهادن، به خود رنج دادن، تظاهر کرن به امری، کاری به مشقت و خلاف عادت کردن
بر هم نشستن و انبوه شدن، انبوهی و ستبری، در علم فیزیک چگالی، جرم حجمی
کت درد
ورمی دردناک و کشنده که در بناگوش شتر یا حلق او پیدا می شود
پالان