- تَمَشَّى
- پیچیدن، پیاده روی کنید، دور زدن
معنی تَمَشَّى - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آرزو کردن، او آرزو کرد، آرزومند
شام خوردن
چالش کردن، چالش
خم کردن، او خم شد
صرف نظر کردن، تسلیم شدن، خلع کردن، از دست دادن
پنهان کردن، مبدّل کردن
راه رفتن سنگین، جست و خیز کردن
پوشاندن، پوشیده شده است
ناهار خوردن، ناهار
لرزیدن، پیچ و تاب، درد کشیدن
فیلتر کردن، پاک کردن
آویزان بودن، افتادن