جدول جو
جدول جو

معنی توکیل - جستجوی لغت در جدول جو

توکیل
وکیل کردن
تصویری از توکیل
تصویر توکیل
فرهنگ لغت هوشیار
توکیل
((تُ))
کسی را وکیل خود کردن
تصویری از توکیل
تصویر توکیل
فرهنگ فارسی معین
توکیل
وکیل گرفتن، کسی را از طرف خود وکیل ساختن و کاری را به عهدۀ او گذاشتن
تصویری از توکیل
تصویر توکیل
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تشکیل
تصویر تشکیل
برپا، ساختن، برپایی، پدیدآوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تاشه بخشیدن، بر پا کردن شکل و صورت دادن بچیزی درست کردن بپا کردن برپای کردن ساختن،جمع تشکیلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توصیل
تصویر توصیل
رسانایی کروایاندن کلوایاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توسیل
تصویر توسیل
نزدیکی جستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنکیل
تصویر تنکیل
عقوبت کردن، سرکوب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توکیس
تصویر توکیس
بیم دادن، شکنجه دادن، سرزنش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توکید
تصویر توکید
استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توکیب
تصویر توکیب
خرما چینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاکیل
تصویر تاکیل
به خوردن دادن خورانیدن، داو خواهی (داو دعوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبکیل
تصویر تبکیل
در آمیختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنکیل
تصویر تنکیل
برگردانیدن، پست کردن، عقوبت کردن، سرکوب کردن و مایۀ عبرت دیگران ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توکید
تصویر توکید
محکم کردن، استوار کردن عهد یا کلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشکیل
تصویر تشکیل
چیزی را شکل و صورت دادن، درست کردن، ساختن، سازمان دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشکیل
تصویر تشکیل
((تَ))
شکل دادن به چیزی، سازمان دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنکیل
تصویر تنکیل
((تَ))
عقوبت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توکید
تصویر توکید
((تُ))
استوار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشکیل
تصویر تشکیل
Formation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
формирование
دیکشنری فارسی به روسی
การก่อตัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
निर्माण
دیکشنری فارسی به هندی