دزد و عیار و راهزن باشد، (برهان) (آنندراج) (از انجمن آرا)، که غالباً در تونها و گلخن های حمامها پنهان گردند، (آنندراج) (از انجمن آرا)، جلف و عیار، زیرا که اکثر در تون حمام می باشند، (فرهنگ رشیدی)، دزد و عیار، (فرهنگ جهانگیری)، کناس و دزد و دغاباز، (غیاث اللغات)، دزد و عیار و راهزن و مفلس و گدا، (ناظم الاطباء)، فقیری که جا ندارد و به شب در گلخن حمام خسبد، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : در خیال افتاد مرد از جد او خشمگین شد رو بگردانید زو کین مگر قصد من آمد خونی است یا طمع دارد گدا و تونی است، مولوی (از فرهنگ جهانگیری)، رفت در حمام بس رنجورجان کون دریده همچو دلق تونیان، مولوی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، ، آن که تون حمام می تابد، (ناظم الاطباء)، گلخن تاب، تونتاب، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، منسوب به تون را هم گفته اند که آن ولایتی است از خراسان، (برهان)، منسوب به ولایت تون از خراسان، (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، از مردم شهر تون، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، منسوب است به تون که شهرکی است نزدیک قاین، تون قهستانش خوانند، (از انساب سمعانی) : تونیان قرائت کتاب خود را نوم گویند، (جهانگشای جوینی)، رسولی به نزدیک خان فرستاده است و تونیان را خواسته چون آمده اند هر دو قوم را در موازات یکدیگر بداشته اند، (جهانگشای جوینی)
دزد و عیار و راهزن باشد، (برهان) (آنندراج) (از انجمن آرا)، که غالباً در تونها و گلخن های حمامها پنهان گردند، (آنندراج) (از انجمن آرا)، جلف و عیار، زیرا که اکثر در تون حمام می باشند، (فرهنگ رشیدی)، دزد و عیار، (فرهنگ جهانگیری)، کناس و دزد و دغاباز، (غیاث اللغات)، دزد و عیار و راهزن و مفلس و گدا، (ناظم الاطباء)، فقیری که جا ندارد و به شب در گلخن حمام خسبد، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : در خیال افتاد مرد از جد او خشمگین شد رو بگردانید زو کین مگر قصد من آمد خونی است یا طمع دارد گدا و تونی است، مولوی (از فرهنگ جهانگیری)، رفت در حمام بس رنجورجان کون دریده همچو دلق تونیان، مولوی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، ، آن که تون حمام می تابد، (ناظم الاطباء)، گلخن تاب، تونتاب، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، منسوب به تون را هم گفته اند که آن ولایتی است از خراسان، (برهان)، منسوب به ولایت تون از خراسان، (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، از مردم شهر تون، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، منسوب است به تون که شهرکی است نزدیک قاین، تون قهستانش خوانند، (از انساب سمعانی) : تونیان قرائت کتاب خود را نوم گویند، (جهانگشای جوینی)، رسولی به نزدیک خان فرستاده است و تونیان را خواسته چون آمده اند هر دو قوم را در موازات یکدیگر بداشته اند، (جهانگشای جوینی)
معاندت و سرکشی و گردنکشی. (ناظم الاطباء). سرکشی. عصیان. (حاشیۀ برهان چ معین). تندی. ناآرامی: رای موافق و نیت و اعتقاد او ازروزگار توسن، برداشت توسنی. منوچهری. گرچه از توسنی چو طالع ماست ما کمند وفا دراندازیم. خاقانی. همه تندی مکن لختی بیارام رها کن توسنی چو من شدم رام. نظامی. توسنی طبع چو رامت شود سکۀ اخلاص به نامت شود. نظامی. رجوع به توسن و دیگر ترکیبهای آن شود
معاندت و سرکشی و گردنکشی. (ناظم الاطباء). سرکشی. عصیان. (حاشیۀ برهان چ معین). تندی. ناآرامی: رای موافق و نیت و اعتقاد او ازروزگار توسن، برداشت توسنی. منوچهری. گرچه از توسنی چو طالع ماست ما کمند وفا دراندازیم. خاقانی. همه تندی مکن لختی بیارام رها کن توسنی چو من شدم رام. نظامی. توسنی طبع چو رامت شود سکۀ اخلاص به نامت شود. نظامی. رجوع به توسن و دیگر ترکیبهای آن شود