- توپوزی
- تودهنی، سخن تند و تحقیرآمیز
معنی توپوزی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترکی گرز گرزک
سیلی، ضربه ای با کف دست و انگشتان به صورت کسی، چک، کشیده، لت، تپانچه، کاز، سرچنگ، صفعه
منسوب به نوروز: مربوط به جشن نوروز یا ایام نوروز باد نوروزی. یا پادشاه نوروزی (میر نوروزی)، یا مرغ نوروزی. مرغ قهقهه (کاکی)، یا میر نوروزی. یا میر نوروز (میر)، عیدیی که در جشن نوروز دهند: (در اثنای سخن مه پری بر سبیل مزاح از روح افزا نوروزی طلبید... گفت: ای شاه خوبان بنوروزی از برای تو کنزکی خریده ام و پروده ام) (سمک عیار 50: 1)، مالیات عوارضی که بهنگام نوروز وصول میشد
عیدی
انگار، انگاشتن، پسوند متصل به واژه به معنای انگارنده مثلاً سهل انگار، گویی، به نظر می رسد، بپندار، تصور کن
سربازی که پشت توپ قرار میگیرد و با آن تیر اندازی میکند
یونانی انگلیسی کرکند
با هم برابر شدن
متفرق شدن
با هم محاذی شدن، با یکدیگر مقابل شدن، برابر شدن
سربازی که پشت توپ قرار می گیرد و با آن تیراندازی می کند
ترکی هندلک از ساز ها
موی وز کرده وژولیده ودارای جعدهای بسیار ریز و نامرتب
سربازی که مأمور تیراندازی با توپ است
منسوب به توز، پارچه کتانی نازکی که نخست در شهر توز می بافته اند
پارچه کتانی که در شهر توز (از شهرهای قدیم فارس) می بافتند، جامه تابستانی
تهیه شده در توز