جدول جو
جدول جو

معنی توپفر - جستجوی لغت در جدول جو

توپفر(تُپْ فِ)
رودلف. داستان نویس و طراح سویسی که در سال 1799 میلادی در ژنو متولد شد و در سال 1846 درگذشت. آثاراو مشحون از ظرافت و لطف است. (از لاروس). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توافر
تصویر توافر
فراوان شدن، بسیار شدن چیزی، فراوانی و وسعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توفر
تصویر توفر
بسیار شدن، نگه داشتن حرمت کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توپر
تصویر توپر
مقابل توخالی، آنچه میان تهی نباشد مثلاً لاستیک توپر، کنایه از شخص پخته و کارآزموده، کنایه از تودار
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
بسیار شدن. (دهار) (آنندراج). بسیار شدن مال و متاع. (از اقرب الموارد). و رجوع به اتّفار شود
لغت نامه دهخدا
(پُ)
انباشته. مقابل کاواک و توخالی. از: ’تو’ (داخل، اندرون) + ’پر’ (مملو، انباشته)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
حق کسی یا حق چیزی تمام بدادن. (تاج المصادر بیهقی) (از زوزنی). نگاه داشتن حرمت کسی را: توفر علیه. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : کار او به جمعیت لشکر و توفر آلت و عدت به نظام رسید. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 169)
لغت نامه دهخدا
تصویری از توافر
تصویر توافر
بسیار شدن مال و متاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توپر
تصویر توپر
انباشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توفر
تصویر توفر
نگاهداشتن حرمت کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توافر
تصویر توافر
((تَ فُ))
بسیار شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توفر
تصویر توفر
((تَ وَ فُّ))
احترام گذاشتن، حرمت نگاه داشتن
فرهنگ فارسی معین