گنجینه، مخزن، خزانه، در دورۀ سامانیان، واحد شمارش پول، درم، برای مثال به ابر رحمت ماند همیشه کفّ امیر / چگونه ابر کجا توتکیش باران است (عماره - شاعران بی دیوان - ۳۵۳)
گنجینه، مخزن، خزانه، در دورۀ سامانیان، واحد شمارش پول، درم، برای مِثال به ابر رحمت ماند همیشه کفّ امیر / چگونه ابر کجا توتکیش باران است (عماره - شاعران بی دیوان - ۳۵۳)
ناحیه ای در شمال شرقی هندوچین و در شمال ویتنام که مساحت آن 116000 کیلومترمربع است. پایتخت آن هانویی شامل تونکن علیا و تونکن سفلی است. تونکن از مستعمرات فرانسه بود ولی کمونیستها تحت رهبری هوشی - مینه پس از جنگهای بسیار سخت با فرانسه (1945-1954 میلادی) آن را بازگرفتند و آن اکنون بخش اساسی قسمت شمال ویتنام (ویتنام شمالی) را تشکیل میدهد و 98561000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ فارسی معین ج 5). رجوع به لاروس و قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه تونکین شود
ناحیه ای در شمال شرقی هندوچین و در شمال ویتنام که مساحت آن 116000 کیلومترمربع است. پایتخت آن هانویی شامل تونکن علیا و تونکن سفلی است. تونکن از مستعمرات فرانسه بود ولی کمونیستها تحت رهبری هوشی - مینه پس از جنگهای بسیار سخت با فرانسه (1945-1954 میلادی) آن را بازگرفتند و آن اکنون بخش اساسی قسمت شمال ویتنام (ویتنام شمالی) را تشکیل میدهد و 98561000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ فارسی معین ج 5). رجوع به لاروس و قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه تونکین شود
به معنی تونک است که گنجینه و مخزن باشد.... (برهان) (آنندراج). به معنی تونک است. (فرهنگ جهانگیری). گنجینه. (شرفنامۀ منیری). گنجینه و مخزن و انبار، شب و لیل. (ناظم الاطباء). رجوع به تونگه شود
به معنی تونک است که گنجینه و مخزن باشد.... (برهان) (آنندراج). به معنی تونک است. (فرهنگ جهانگیری). گنجینه. (شرفنامۀ منیری). گنجینه و مخزن و انبار، شب و لیل. (ناظم الاطباء). رجوع به تونگه شود
مأخوذ از ترکی، لشکری توپ دار و لشکری که سلاحش توپ است، (ناظم الاطباء)، آنکه توپ انداختن داند و بدین اسم در قشون معین است، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، فرد یا افرادی که ادارۀ توپ را از جهت فنی اعم از نشانه گیری و جز آن بعهده دارند توپچی و توپچیان نامند، واحدی از نظام که مأمور تیراندازی با توپ است، (فرهنگ فارسی معین)، رجوع به توپچی باشی و توپ و دیگر ترکیبهای آن شود
مأخوذ از ترکی، لشکری توپ دار و لشکری که سلاحش توپ است، (ناظم الاطباء)، آنکه توپ انداختن داند و بدین اسم در قشون معین است، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، فرد یا افرادی که ادارۀ توپ را از جهت فنی اعم از نشانه گیری و جز آن بعهده دارند توپچی و توپچیان نامند، واحدی از نظام که مأمور تیراندازی با توپ است، (فرهنگ فارسی معین)، رجوع به توپچی باشی و توپ و دیگر ترکیبهای آن شود
درمی بوده است از پیش چون کژکی و فنجی. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 527). یک قسم درمی که در قدیم رایج بوده و توبکی نیز گویند. (ناظم الاطباء). قسمی زر مسکوک. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : به ابر رحمت ماند همیشه کف ّامیر چگونه ابرکجا توتکیش باران است. عماره. رجوع به توبکی شود
درمی بوده است از پیش چون کژکی و فنجی. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 527). یک قسم درمی که در قدیم رایج بوده و توبکی نیز گویند. (ناظم الاطباء). قسمی زر مسکوک. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : به ابر رحمت ماند همیشه کف ّامیر چگونه ابرکجا توتکیش باران است. عماره. رجوع به توبکی شود
نام درمی است که در قدیم زده بودند و رایج بوده، (برهان)، زری که در قدیم رایج بود، عماره گوید ... و این نیز بوتکی باید به تقدیم با بر تا، (فرهنگ رشیدی)، یک قسم درمی که در قدیم رایج و معمول بوده، (ناظم الاطباء)، رجوع به توبک و توبگ و توتک و توتکی و تونک و توتگی شود
نام درمی است که در قدیم زده بودند و رایج بوده، (برهان)، زری که در قدیم رایج بود، عماره گوید ... و این نیز بوتکی باید به تقدیم با بر تا، (فرهنگ رشیدی)، یک قسم درمی که در قدیم رایج و معمول بوده، (ناظم الاطباء)، رجوع به توبک و توبگ و توتک و توتکی و تونک و توتگی شود
جارچی باشد و آن عبارت از شخصی بود که از جانب پادشاهان و فرماندهان به ایصال احکام و رسانیدن فرامین مأمور شود. (از سنگلاخ) :... فرمان همایون نفاذ یافت که امراء تواچی، سان عساکر ظفرمآثر بازطلبند و سپاه ممالک محروسه را از اقصای ترکستان تا سرحد هندوستان جار رسانند که به میعاد مقرر در معسکر نصرت اثر مجتمع گردندو... (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 605). از استماع این خبر نایرۀ غیرت پادشاه هفت کشور زبانه به فلک اخضر کشید و دفع شر آن بداختر بر ذمۀ همت خسروانه واجب نموده حکم همایون به اجتماع لشکر قیامت اثر نافذ گردید. تواچیان قمرمسیر جهت رسانیدن جار، روی به اطراف و امصار آورده به اندک زمانی لشکر بسیار از... در اردوی کیهان پوی جمع آمدند. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 486)
جارچی باشد و آن عبارت از شخصی بود که از جانب پادشاهان و فرماندهان به ایصال احکام و رسانیدن فرامین مأمور شود. (از سنگلاخ) :... فرمان همایون نفاذ یافت که امراء تواچی، سان عساکر ظفرمآثر بازطلبند و سپاه ممالک محروسه را از اقصای ترکستان تا سرحد هندوستان جار رسانند که به میعاد مقرر در معسکر نصرت اثر مجتمع گردندو... (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 605). از استماع این خبر نایرۀ غیرت پادشاه هفت کشور زبانه به فلک اخضر کشید و دفع شر آن بداختر بر ذمۀ همت خسروانه واجب نموده حکم همایون به اجتماع لشکر قیامت اثر نافذ گردید. تواچیان قمرمسیر جهت رسانیدن جار، روی به اطراف و امصار آورده به اندک زمانی لشکر بسیار از... در اردوی کیهان پوی جمع آمدند. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 486)
خیرالدین پاشا. وزیر و مورخ. وی در تونس به مقام های بزرگ و سپس به وزارت و از جانب سلطان عبدالحمید عثمانی در آستانۀ صدارت عظمی (1295 هجری قمری) رسید و در اصلاح امور کوشش کرد. آنگاه به عضویت مجلس اعیان منصوب گردید و تا پایان عمر در این شغل باقی بود. او راست: اقوام المسالک فی معرفه احوال الممالک. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 302). رجوع به اسماء المؤلفین ج 1 ستون 358 شود
خیرالدین پاشا. وزیر و مورخ. وی در تونس به مقام های بزرگ و سپس به وزارت و از جانب سلطان عبدالحمید عثمانی در آستانۀ صدارت عظمی (1295 هجری قمری) رسید و در اصلاح امور کوشش کرد. آنگاه به عضویت مجلس اعیان منصوب گردید و تا پایان عمر در این شغل باقی بود. او راست: اقوام المسالک فی معرفه احوال الممالک. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 302). رجوع به اسماء المؤلفین ج 1 ستون 358 شود
شخصی که توغ بردارد، (از آنندراج)، علمدار، (ناظم الاطباء) : نگار توغچی آن پادشاه کشور حسن که توغ بیرق اوشد مدار لشکر حسن، سیفی (از آنندراج و بهار عجم)، رجوع به توغ شود
شخصی که توغ بردارد، (از آنندراج)، علمدار، (ناظم الاطباء) : نگار توغچی آن پادشاه کشور حسن که توغ بیرق اوشد مدار لشکر حسن، سیفی (از آنندراج و بهار عجم)، رجوع به توغ شود
دهی از دهستان گوی آغاج است که در بخش شاهین دژ شهرستان مراغه و در 49 هزارگزی جنوب خاور راه ارابه رو شاهین دژ و یکهزار گزی خاوری راه ارابه رو شاهین دژ به تکاب قرار دارد. دره و معتدل است و 266 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و بادام و نخود و کرچک است. شغل مردم آنجازراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان گوی آغاج است که در بخش شاهین دژ شهرستان مراغه و در 49 هزارگزی جنوب خاور راه ارابه رو شاهین دژ و یکهزار گزی خاوری راه ارابه رو شاهین دژ به تکاب قرار دارد. دره و معتدل است و 266 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و بادام و نخود و کرچک است. شغل مردم آنجازراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
برقه، پسر آمیلکار و برادر آنیبال معروف. وی در 218 قبل از میلاد در اسپانیا فرمانده کل لشکر بود و در ابتدای امر مغلوب شد و بعداً بیاری ماس نیسا پادشاه نومیدیا و اسکیپیون از سرداران روم را مغلوب و پراکنده ساخت و با عدّه و عدت فراوان بکمک برادر به ایتالیا شتافت و بدانجا مغلوب و مقتول شد و سپاهیان دشمن سر وی را از تن جدا کرده به اردوگاه برادر وی افکندند. (قاموس الاعلام ترکی)
برقه، پسر آمیلکار و برادر آنیبال معروف. وی در 218 قبل از میلاد در اسپانیا فرمانده کل لشکر بود و در ابتدای امر مغلوب شد و بعداً بیاری ماس نیسا پادشاه نومیدیا و اسکیپیون از سرداران روم را مغلوب و پراکنده ساخت و با عدّه و عدت فراوان بکمک برادر به ایتالیا شتافت و بدانجا مغلوب و مقتول شد و سپاهیان دشمن سر وی را از تن جدا کرده به اردوگاه برادر وی افکندند. (قاموس الاعلام ترکی)