معنی تولکی - فرهنگ فارسی عمید
معنی تولکی
- تولکی
- خلاب، گنداب، لجن زار، زمین پر گل و لای، در کشاورزی نشا کردن برنج
تصویر تولکی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تولکی
تولکی
- تولکی
- کریزی. کریزکرده: باز تولکی، باز کریزی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تولک و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تولکی
- تولکی
- دهی از دهستان ترگور است که در بخش سلوانای شهرستان ارومیّه واقع است و 146 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
توتکی
- توتکی
- گنجینه، مخزن، خزانه، در دورۀ سامانیان، واحد شمارش پول، درم، برای مِثال به ابر رحمت ماند همیشه کفّ امیر / چگونه ابر کجا توتکیش باران است (عماره - شاعران بی دیوان - ۳۵۳)
فرهنگ فارسی عمید