- تومر
- غده، توده ای از نسج غیر مادی در بدن
معنی تومر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گیاهی ازتیره شاه پسند که بصورت درخت یا درختچه میباشد. اصل آن از هندوستان و افریقای مرکزی است و در نواحی جنوبی ایران نیز یافت شود. برگش بیضوی کامل و سطح فوقانی پهنکش سبز رنگ و سطح تحتانی پهنک سفید است. پوست آن در تداوی بعنوان مدر مستعمل است
فرانسوی آب ایستاده
تمر هندی از گیاهان
خود نکوهی، بد پیمانی، ترساندن
کمر بستن، آستین بالا زدن، چابکی آستین بر زدن دامن برچیدن، آماده شدن، چابکی کردن
پوست ترنجیدگی
منگ برد بردن در منگیا (قمار)، زن بردن، زن فریفتن، مهتابکاری انجام کاری در مهتاب
تیر بی پیکان که بجای پیکان گرهی از چوب یا استخوان دارد
آمدن و رفتن
انباشته
پلنگ خویی زشتخویی بر آشفتن مانند پلنگ شدنتند خویی نمودن
نگاهداشتن حرمت کسی
بر افروختن خشمیدن
آماسیدن، ورم کردن
هرزه گساری
راه سخن بستن
مروارید، مهره های سیمین
ده هزار (10 000)، ده هزار دینار، سکه ای معادل 10 قران یا 10 (یک هزار) بود (قاجاریان)، امروزه معادل 10 ریال است. یا امیر تومان. فرمانده 10 000 سرباز
دفتر اعمال شخصی در روز قیامت، نوشته باند و طولانی
پر شدن
وقار نمودن، بردبار شدن
امیری کردن، مشورت کردن میری کردن چیره شدن خرما فروش خرما فروش. نیک نگریستن در نگرستن اندیشه کردن اندیشیدن، درنگ. ج: تاملات
خشم کردن
رازیانه بادیان از گیاهان
ورم کردن، آماس کردن، آماسیدن، در علم اقتصاد کنایه از بالا رفتن قیمت ها و پایین آمدن ارزش پول
بسیار شدن، نگه داشتن حرمت کسی
تیری که بر سر آن پیکان نباشد، تیر بی پیکان، تخمار، تکمار
به سرعت رفتن، گذشتن، با ناز و تکبر خرامیدن و رفتن، آمادۀ کاری شدن
طومار، مکتوب یا نامۀ بلند، دفتر، صحیفه، نامه، طامور
آهستگی نمودن، بردبار شدن، وقار، سنگینی و گران مایگی
مقابل توخالی، آنچه میان تهی نباشد مثلاً لاستیک توپر، کنایه از شخص پخته و کارآزموده، کنایه از تودار
پلنگی نمودن، مثل پلنگ شدن، کنایه از تندخویی کردن، خشم کردن
باد روگ (ریحان کوهی) از گیاهان