جدول جو
جدول جو

معنی تولید - جستجوی لغت در جدول جو

تولید
فراوری، فرآوری، زاستن، زایوری، ساخته، فراورده
تصویری از تولید
تصویر تولید
فرهنگ واژه فارسی سره
تولید
پرورش کردن، زائیده گردانیدن، پدید آوردن چیزی از چیزی، پروردن
تصویری از تولید
تصویر تولید
فرهنگ لغت هوشیار
تولید
چیزی را از چیز دیگر به وجود آوردن، زایاندن، در علم اقتصاد حاصل کردن چیزی از طریق زراعت یا صناعت، در علم اقتصاد مقدار کالای تهیه شده
تصویری از تولید
تصویر تولید
فرهنگ فارسی عمید
تولید
((تُ))
پدید آوردن، زادن، زایش، ایجاد
تصویری از تولید
تصویر تولید
فرهنگ فارسی معین
تولید
Production
تصویری از تولید
تصویر تولید
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تولید
производство
دیکشنری فارسی به روسی
تولید
Produktion
دیکشنری فارسی به آلمانی
تولید
виробництво
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تولید
produkcja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تولید
生产
دیکشنری فارسی به چینی
تولید
produção
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تولید
produzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تولید
producción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تولید
production
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تولید
productie
دیکشنری فارسی به هلندی
تولید
การผลิต
دیکشنری فارسی به تایلندی
تولید
produksi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تولید
إنتاجٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تولید
उत्पादन
دیکشنری فارسی به هندی
تولید
יִצוּר
دیکشنری فارسی به عبری
تولید
生産
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تولید
생산
دیکشنری فارسی به کره ای
تولید
üretim
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تولید
uzalishaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تولید
উৎপাদন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تولید
پیداوار
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

منسوب به تولید یا امور (کارهای) تولیدی. کارهایی که موجب بکار افتادن چرخهای اقتصادی کشور و بکار گماشتن عده ای از افراد میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولیدن
تصویر تولیدن
بیک سو رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولیدن
تصویر تولیدن
رمیدن، به یک سو رفتن، دور شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تولیدی
تصویر تولیدی
Reproductive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
репродуктивный
دیکشنری فارسی به روسی
репродуктивний
دیکشنری فارسی به اوکراینی