- توقیه
- حفظ نمودن و نگاهداشتن
معنی توقیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بازداشت، دستگیری
سپارش، پیشنهاد، رهنمود، سفارش
درست انگاری، روایش
چهل درم از اندازه ها مقیاسی است برای وزن و آن را برابر با 12، 1 رطل 5، 7 مثقال 40 درم خالص نوشته اند، جمع اواقی
آب نوشانی می نوشانی آب دادن سیراب ساختن
نیرو دادن توانا کردن نیروبخشی
آگاه ساختن
سگالش زمینه سازی، ساخت و پاخت، آماده کردن، بازپساوندی باز آوردن پساوند در چامه
اندرز کردن و فرمودن
نگاردن نگاردن جامه، آراستن
بمعنی استعمال لفظی که آن دو معنی باشد، یکی نزدیک و دیگری دور و منظور معنی دور باشد
آزار رسانی
روی فرا گردانیدن، روی سوی کسی کردن
پاک کردن، پاکی و صافی
سرپرستی خاوند گاری هم آوای تفعیل شیفته گرداندن، جدا کردن مادر از فرزند
ایستانیدن، باز داشتن، نگاهداشتن، ضبط کردن
نشان کردن برنامه
به شکوه داشتن
افروختن آتش
وقت نهادن
زبه جای گذاشتن، زنده بر جای گذاشتن گذاشتن بجا ماندن ماندن باقی گذاشتن
منسوب به سوقی اهل بازار بازاریان، رعیت
انگیزنده مونث شوقی، قوه ای که محرک انسان شد باعثه
حق کسی یا چیزی را به تمامی دادن
اندرز دادن، سفارش کردن، وصیت کردن
آوردن دلیل برای اثبات درست بودن کاری، دلیلی که به این منظور آورده می شود، در علوم ادبی در قافیه، حرکت ماقبل حرف روی اعم از فتحه یا ضمه یا کسره، مثل کسرۀ دال و گاف در کلمۀ دل و گل، در ادبیات در فن بدیع سخن گفتن به نوعی که محتمل دو معنی ضد هم باشد، محتمل الضدین
جزئی از رطل، یک دوازدهم رطل، قریب ۷ مثقال
فرمان، دست خط و طغرای پادشاهان و بزرگان، فرمان، نوشتن چیزی در ذیل نامه یا کتاب، در هنر یکی از خطوط اسلامی
بزرگ داشتن، بزرگ و بردبار شمردن، تعظیم و احترام
وقت معیّن کردن، برای انجام دادن کاری تعیین وقت کردن
بازداشت کردن، در جایی وا داشتن، از حرکت بازداشتن، ضبط کردن، واقف گردانیدن
پوشانیدن و پنهان کردن حقیقت، امری را برخلاف حقیقت نشان دادن، حقیقت را نهفتن و طور دیگر وانمود کردن