جدول جو
جدول جو

معنی تبقیه

تبقیه((تَ یَ یا یِ))
گذاشتن، بجا ماندن، ماندن، باقی گذاشتن
تصویری از تبقیه
تصویر تبقیه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تبقیه

تبقیه

تبقیه
زبه جای گذاشتن، زنده بر جای گذاشتن گذاشتن بجا ماندن ماندن باقی گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار

تبقیه

تبقیه
باقی داشتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (غیاث اللغات). تبقی. (قطر المحیط). زنده و باقی گذاشتن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). و نگاه داشتن آنرا.
- امثال:
بق نعلیک و ابذل قدمیک، یضرب عندالحفظ للمال و بذل النفس فی صونه. (ناظم الاطباء). رجوع به تبقی شود
لغت نامه دهخدا