تمام کردن. (تاج المصادر بیهقی). تمام بدادن. (زوزنی) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). تمام دادن و نیک وفا کردن. (غیاث اللغات). گزاردن حق کسی را به تمام. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، (اصطلاح فن خط) آن است که هر حرفی را چنانکه حق آن باشد در وجهی که مرکب شده باشد از آنکه مقوس باشد یا مسطح یا منقب یا غیر آن، ثبت کنند. (نفائس الفنون، در علم خط)
تمام کردن. (تاج المصادر بیهقی). تمام بدادن. (زوزنی) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). تمام دادن و نیک وفا کردن. (غیاث اللغات). گزاردن حق کسی را به تمام. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، (اصطلاح فن خط) آن است که هر حرفی را چنانکه حق آن باشد در وجهی که مرکب شده باشد از آنکه مقوس باشد یا مسطح یا منقب یا غیر آن، ثبت کنند. (نفائس الفنون، در علم خط)
پاک کردن، پاکیزه ساختن، صافی کردن، بی آلایش کردن چیزی، خالص کردن، پالودن، امری یا کاری را تمام کردن و انتظام دادن، رفع اختلاف کردن تصفیۀ حساب: تسویه حساب
پاک کردن، پاکیزه ساختن، صافی کردن، بی آلایش کردن چیزی، خالص کردن، پالودن، امری یا کاری را تمام کردن و انتظام دادن، رفع اختلاف کردن تصفیۀ حساب: تسویه حساب
آوردن دلیل برای اثبات درست بودن کاری، دلیلی که به این منظور آورده می شود، در علوم ادبی در قافیه، حرکت ماقبل حرف روی اعم از فتحه یا ضمه یا کسره، مثل کسرۀ دال و گاف در کلمۀ دل و گل، در ادبیات در فن بدیع سخن گفتن به نوعی که محتمل دو معنی ضد هم باشد، محتمل الضدین
آوردن دلیل برای اثبات درست بودن کاری، دلیلی که به این منظور آورده می شود، در علوم ادبی در قافیه، حرکت ماقبل حرف رَوی اعم از فتحه یا ضمه یا کسره، مثل کسرۀ دال و گاف در کلمۀ دِل و گِل، در ادبیات در فن بدیع سخن گفتن به نوعی که محتمل دو معنی ضد هم باشد، محتمل الضدین
فرقه ای از مسلمانان که طریقه و مسلک آنان ریاضت، عبادت، تزکیۀ نفس، پیمودن مراحل اخلاص و کسب معرفت است و معتقدند که با عبادت و ریاضت و تزکیۀ نفس می توان به حق و حقیقت راه یافت. پیشوایانی دارند که مریدان را در طریق حق ارشاد می کنند، اهل طریقت، اهل کشف، اهل طریق
فرقه ای از مسلمانان که طریقه و مسلک آنان ریاضت، عبادت، تزکیۀ نَفْس، پیمودن مراحل اخلاص و کسب معرفت است و معتقدند که با عبادت و ریاضت و تزکیۀ نَفْس می توان به حق و حقیقت راه یافت. پیشوایانی دارند که مریدان را در طریق حق ارشاد می کنند، اهل طریقت، اهل کشف، اهل طریق
فرور دگرگونی، افزودن بسیار کردن، گرد آوردن دارایی دارا شدن، هده دادن (هده هوده حق)، پس انداز زیاد کردن اضافه کردن افزودن، حق کسی را تمام دادن، اندوختن مال کسب کردن گرد کردن، بسیار شدن، تفاوت، آنچه در اجاره از آن فایده بردارند، جمع توفیرات
فرور دگرگونی، افزودن بسیار کردن، گرد آوردن دارایی دارا شدن، هده دادن (هده هوده حق)، پس انداز زیاد کردن اضافه کردن افزودن، حق کسی را تمام دادن، اندوختن مال کسب کردن گرد کردن، بسیار شدن، تفاوت، آنچه در اجاره از آن فایده بردارند، جمع توفیرات