مرکّب از: ’وزء’، استوار بستن چیزی را در ظرفی، پرکردن خنور و مشک را، افکندن ناقه سوار خود را، بهر سوگند، سوگند دادن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
مُرَکَّب اَز: ’وزء’، استوار بستن چیزی را در ظرفی، پرکردن خنور و مشک را، افکندن ناقه سوار خود را، بهر سوگند، سوگند دادن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)