جدول جو
جدول جو

معنی تخطئه

تخطئه((تَ طِ ئِ))
خطاکار خواندن. کسی را به خطا نسبت دادن
تصویری از تخطئه
تصویر تخطئه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تخطئه

تخطئه

تخطئه
خطا بر کسی گرفتن، به خطا نسبت دادن، خطا گرفتن از کار کسی
تخطئه
فرهنگ فارسی عمید

تخطئه

تخطئه
به خطا منسوب کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (اقرب الموارد) (المنجد). خطا گرفتن در کار کسی. (غیاث اللغات از کنز). گفتن کسی را که تو خطا کردی. (منتهی الارب). تخطی ٔ. (ناظم الاطباء). خطا گرفتن در کار کسی و نسبت خطا به کسی دادن. (ناظم الاطباء) ، بدی از کسی دور کردن. یقال: خُطّی َٔ عنه ُ السوء. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا