- توصیم
- رنجور کردن تپ، سست اندامی، کرختی (بی حسی)
معنی توصیم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سپارش، پیشنهاد، رهنمود، سفارش
اندرز کردن و فرمودن
رسانایی کروایاندن کلوایاندن
وصف و بیان حال، نشانی دادن، ستایش
تنگ بستن روبند، استوار کردن کار
بیم دادن
خال کوبیدن
در موسم حاضر شدن
آماسیده گرداندن آماساندن
در غلط و اشتباه انداختن
اندرز دادن، سفارش کردن، وصیت کردن
عنصر فلزی کمیاب، نقره ای رنگ، نرم، رادیواکتیو که از منابع انرژی اتمی است که در صنعت به عنوان اکسیژن زدا استفاده می شود
وصف کردن، بیان کردن صفت کسی یا چیزی
در موسم حاضر شدن، به موسم آمدن، داغ و نشان گذاشتن
در وهم و خیال انداختن، به گمان افکندن، در غلط و اشتباه انداختن
Recommendation
Description
описание
рекомендация
Beschreibung
Empfehlung
рекомендація
rekomendacja
descrição
recomendação