جدول جو
جدول جو

معنی توصل - جستجوی لغت در جدول جو

توصل
نیک بهم پیوستن
تصویری از توصل
تصویر توصل
فرهنگ لغت هوشیار
توصل
رسیدن و پیوستن به چیزی، پیوستگی جستن
تصویری از توصل
تصویر توصل
فرهنگ فارسی عمید
توصل
((تَ وَ صُّ))
رسیدن، پیوستن، به چیزی دست یافتن
تصویری از توصل
تصویر توصل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تونل
تصویر تونل
دالان، دالانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توکل
تصویر توکل
امید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حوصل
تصویر حوصل
حوصله، چینه دان مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
فراهم بودن در دسترس بودن، ایستا گشت (ثابت گشتن) حاصل بودن بدست بودن بحصول پیوستن، گرد آمدن، ثابت گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقصل
تصویر تقصل
بریدن و برگردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توتل
تصویر توتل
پایدار بودن، تلو تلو خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توبل
تصویر توبل
پارسی تازی گشته توبال دیگ افزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواصل
تصویر تواصل
پیوستگی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توغل
تصویر توغل
در رفتن، دور شدن، باریک بینی مغز نگری تگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توصیل
تصویر توصیل
رسانایی کروایاندن کلوایاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توصم
تصویر توصم
تپ زدگی تپ داشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توصب
تصویر توصب
بیمار گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توسل
تصویر توسل
نزدیکی جستن، نزدیکی یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنصل
تصویر تنصل
از گناه بیزاری نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تویل
تصویر تویل
بالای پیشانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توهل
تصویر توهل
سر بسته گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تونل
تصویر تونل
راههای کنده در کوه برای عبور ترن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توکل
تصویر توکل
اعتماد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقل
تصویر توقل
بر کوه بر آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاصل
تصویر تاصل
ریشه دار شدن، اصیل بودن بن یافتن ریشه بند کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موصل
تصویر موصل
در بدیع شعری که تمام حروف یک مصراع یا بیت آن قابل اتصال باشد و بتوان آن ها را سر هم نوشت، متصل الحروف، پیوسته، متصل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحصل
تصویر تحصل
حاصل شدن، گرد آمدن، ثابت و برقرار شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توکل
تصویر توکل
کار خود را به خدا واگذاشتن و به امید خدا بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تونل
تصویر تونل
معبر حفر شده در کوه یا زیر زمین برای عبور قطار، اتومبیل و سایر وسایل نقلیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توسل
تصویر توسل
به وسیلۀ چیزی به کسی نزدیکی جستن، وسیله قرار دادن، دست به دامن شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موصل
تصویر موصل
رساننده، آنکه چیزی را به دست کسی یا چیز دیگر می رساند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توغل
تصویر توغل
فرورفتن در امری، مبالغه کردن، تعمق و مطالعۀ بسیار در علم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تویل
تصویر تویل
ویژگی کسی که موهای جلو سرش ریخته باشد، پیشانی، تارک، فرق سر، برای مثال پشت کوژ و سر تویل و روی بر کردار نیل / ساق چون سوهان و دندان بر مثال اسنزه (رودکی - ۵۱۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاصل
تصویر تاصل
با اصل شدن، ریشه دار شدن، اصیل بودن، دارای اصل و تبار بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موصل
تصویر موصل
جای پیوند چیزی بچیزی، جای رسیدن و مکان وصول، میان ران و سرین شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تأصل
تصویر تأصل
((تَ أَ صُّ))
با اصل گردیدن، ثابت و راسخ شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحصل
تصویر تحصل
((تَ حَ صُّ))
حاصل بودن، به حصول پیوستن، گرد آمدن، ثابت گردیدن
فرهنگ فارسی معین