جدول جو
جدول جو

معنی توافر - جستجوی لغت در جدول جو

توافر
فراوان شدن، بسیار شدن چیزی، فراوانی و وسعت
تصویری از توافر
تصویر توافر
فرهنگ فارسی عمید
توافر
(تَ)
بسیار شدن. (دهار) (آنندراج). بسیار شدن مال و متاع. (از اقرب الموارد). و رجوع به اتّفار شود
لغت نامه دهخدا
توافر
بسیار شدن مال و متاع
تصویری از توافر
تصویر توافر
فرهنگ لغت هوشیار
توافر
((تَ فُ))
بسیار شدن
تصویری از توافر
تصویر توافر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تنافر
تصویر تنافر
گریختن و دور شدن از یکدیگر، از یکدیگر بیزاری جستن، ناسازگاری، در علوم ادبی ثقیل و دشوار بودن تلفظ چند کلمۀ پشت سر هم که از عیوب فصاحت است، مثل قرب قبر حرب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حوافر
تصویر حوافر
حافرها، گود کننده ها، کننده های زمین، سم ها، سنب ها، سم های ستور، جمع واژۀ حافر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوافر
تصویر متوافر
بسیار، زیاد، فراوان، به طور فراوان، خیلی، به غایت، وافر، موفّر، عدیده، درغیش، جزیل، موفور، کثیر، غزیر، بی اندازه، مفرط، معتدٌ به، اورت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تواتر
تصویر تواتر
پی در پی شدن، پشت سرهم آمدن، پیاپی رسیدن، پیاپی بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توافق
تصویر توافق
با هم متفق شدن، با یکدیگر موافق و متحد شدن، موافقت و سازگاری کردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ فِ)
بسیار و فراوان و وافر. ج، متوافرون. یقال هم متوافرون، ایشان بسیاراند. (ناظم الاطباء). بسیار. (آنندراج). بسیار. کثیر. فراوان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به توافر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از توافی
تصویر توافی
تمام و کمال گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواتر
تصویر تواتر
پی در پی شدن، پیاپی رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توافق
تصویر توافق
اتفاق، موافق بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنافر
تصویر تنافر
بیگدیگر فخر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوافر
تصویر حوافر
جمع حافر. کاوش کنندگان حفر کنندگان، سمهای چارپایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوافر
تصویر اوافر
فراوان تر رسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضافر
تصویر تضافر
هم پشتی پشتیبانی از هم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواتر
تصویر تواتر
((تَ تُ))
پی درپی شدن، پیاپی رسیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حوافر
تصویر حوافر
((فِ))
جمع حافر، حفر کنندگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنافر
تصویر تنافر
((تَ فُ))
دوری جستن، از یکدیگر بیزاری جستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توافق
تصویر توافق
((تَ فُ))
با هم متفق شدن، موافقت کردن با یکدیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توافی
تصویر توافی
((تَ))
وفا به عهد کردن با یکدیگر، با هم تمام کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توافق
تصویر توافق
هم داستانی، پسند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تواتر
تصویر تواتر
بسامد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توافق
تصویر توافق
Agreement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از توافق
تصویر توافق
accord
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از توافق
تصویر توافق
соглашение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از توافق
تصویر توافق
Vereinbarung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از توافق
تصویر توافق
угода
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از توافق
تصویر توافق
umowa
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از توافق
تصویر توافق
协议
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از توافق
تصویر توافق
acordo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از توافق
تصویر توافق
accordo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از توافق
تصویر توافق
acuerdo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از توافق
تصویر توافق
overeenkomst
دیکشنری فارسی به هلندی