جدول جو
جدول جو

معنی توآباد - جستجوی لغت در جدول جو

توآباد
دهی از دهستان خرقان شرقی واقع در بخش آوج شهرستان قزوین که 996 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تندباد
تصویر تندباد
طوفان، جریان شدید هوا، باد سخت و تند، توفان، دومان، کولاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دژآباد
تصویر دژآباد
به بدی و زشتی برآمده، خشم آلود، برای مثال اگر شیر دژآبادش ببیند / چو سگ اندر پس زانو نشیند (بهرامی - شاعران بی دیوان - ۴۰۶)، بدخو، زشت خو، سهمگین
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نُو)
جای و ملکی که نو آباد شده باشد. (آنندراج) ، از نو ساخته شده. از نو آبادشده و معمورگشته و کشتکاری شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ بَ)
نام محلی کنار راه بابل و چالوس میان سیاه رود و محمودآباد در 323/5هزارگزی تهران
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان عشق آباداست که در بخش فدیشه شهرستان نیشابور واقع است، و 144 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی از دهستان مازول است که در بخش حومه شهرستان نیشابور واقع است و 520 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی از دهستان فروغن است که در بخش ششتمد شهرستان سبزوار واقع است و676 تن سکنه دارد. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی از دهستان زوارم بخش شیروان شهرستان قوچان. محلی کوهستانی، معتدل. سکنۀ آن 870 تن. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آنجا غلات و انگور و گردواست. شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است وراه آن مالرو است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
قریه ای است از باخرز و از آن جا است عارف مرشد شیخ زین الدین پیر امیر تیمور صاحب قران، و اصل در آن تایب آباد بوده و تایباد مخفف آن است، (انجمن آرا) (آنندراج)، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 430 و 543 و شدالازار چ قزوینی و اقبال صص 119-120 حاشیۀ 4 و ناظم الاطباء، رجوع به تایاباد، تایاباذ، طایباد، طیبات و تایب آباد و تایبادی و تایبادی (زین الدین ابوبکر) شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان گورک سردشت از بخش سردشت شهرستان مهاباد، در 23/5 هزارگزی شمال سردشت و 5 هزارگزی مغرب جادۀ سردشت به مهاباد، در منطقه ای کوهستانی و جنگلی و معتدل هوا واقع است و 517 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه سردشت، محصولش غلات و توتون و حبوبات، شغل اهالیش زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
باد تند و سخت که با رعد و برق شدید همراه است، توفان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دژآباد
تصویر دژآباد
خشمگین، غضبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
رياح قويةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
Storminess
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
orageux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تندباد، باد توفنده
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
嵐の激しさ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
طوفانی کیفیت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
ঝড়োভাব
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
dhoruba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
fırtınalılık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
폭풍우
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
бурность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
Stürmigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
तूफानीपन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
badai
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
ความพายุ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
stormachtigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
tormentosidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
tempestuosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
tempestuosidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
风暴性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
burzliwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
буряність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
סוֹעֵר
دیکشنری فارسی به عبری