- تهویل
- ترسانیدن، کارهای ترساننده
معنی تهویل - جستجوی لغت در جدول جو
- تهویل
- ترساندن، دچار خوف و فزع کردن
- تهویل ((تَ))
- به ترس افکندن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بهره برداری
فرو ریختن خاک و ریگ را
برگردانیدن، تغییر و تبدیل
چرباندن چرب کردن با روغن، آبدادن پیش از رسیدن به زن، چکاندن
دراز کردن درازاندن، مولش دادن، دراز گفتن دراز گویی، دراز سرایی، دراز نویسی، دراز کردن طول دادن طولانی کردن، دراز گفتن، دراز گویی، جمع تطویلات. یا تطویل بلاطائل. دراز گویی بیهوده
کم شدن شیر
بیاراستن
فروخواندن
اعتماد و تکیه کردن
دارا کردن توانگری کردن، به توان رساندن مال کردن بقوه دور سانیدن عددی را درنفس خودضرب کردن،جمع تمویلات
عطا دادن
دشنام دادن بد گفتن
زینت تصاویر و نقوش
عوض کردن هوای اطاق
آسان کردن
خوابیدن اندک
چاهکنی چاه کندن
هراشاندن: به هراش واداشتن
فتنه و اختلاف افتادن میان مردم
آواز بگلو بر گردانیدن بنرمی، نیکو کردن آواز سرود گفتن اشتغال یافتن بسرود و سماع نرم بانگ کردن
بانگ کردن
لا الله الا الله گفتن
لاغر کردن
بازگشت کردن از چیزی آغاز یابی ناب یابی کاوش و پژوهش برای رسیدن به آغاز یا ناب نهاده یا اندیشه ای، سفر نگیدن (سفرنگ تفسیر) باز گردانیدن بازگشت دادن، تفسیر کردن بیان کردن، شرح و بیان کلمه یا کلام بطوری که غیر از ظاهر آن باشد تعبیر، جمع تاویلات
مال دار ساختن، صاحب مال گردانیدن
تسبیح کردن، «لا اله الا اللّه» گفتن
هوا را خنک کردن، هوای جایی را عوض کردن، داخل کردن هوای تازه در جایی و خارج کردن هوای آلوده به دود یا بوهای نامطبوع با وسایل مکانیکی یا باز کردن درها و دریچه ها
برگردانیدن، انتقال دادن، جا به جا کردن، ازجایی به جای دیگر نقل کردن، سپردن چیزی به کسی، در علوم ادبی زشت و زیبا
تحویل سال: تمام شدن سال پیش و آغاز سال نو خورشیدی
تحویل سال: تمام شدن سال پیش و آغاز سال نو خورشیدی
دراز کردن، در کاری زیاد وقت صرف کردن، طول دادن
به صدای بلند گریه و فریاد کردن و از کسی مدد خواستن، اعتماد و تکیه کردن
سهمگینی، ترساندن، رنگ های گوناگون از سرخ، سبز و زرد
آراستن چیزی برای گمراه ساختن و فریب دادن، اغوا کردن، به گمراهی افکندن