- تهول
- ترسناک شدن
معنی تهول - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که باو چشم زخم میرسانند، ترسانیده شده
دگردیسی، دگرگونی
توان گری
رفتن، گذشتن
ترکی برشداد بخشی از داراک که از خود می برند و به کسی می بخشند آزاتی واگذاری درآمد و هزینه ناحیه معینی است از طرف پادشاه و دولت باشخاص براثرابراز لیاقت یا بازی مواجب و حقوق سالیانه (ایلخانان تاقاجاریه) اقطاع
نادان، بی خرد
خوارتر
انتقال از جائی به جائی دیگر
تیمار داشت
بیشخواهی، سپاسگزاری، درازش دراز گشتن فزونی جستن، سپاس نهادن
افترا کردن
گوناگونی
فال گرفتن، فال نیک زدن
دیر فرمان
مالدار شدن، دولتمندی
فرو هشتگی
سر بسته گویی
ترسانیدن، کارهای ترساننده
چرت زدن
قی کردن، دل بهم خوردن
انبوهی، آمیختگی
تیوای بی باکی نترسی بی پروایی، فرو ریختن ساختمان، مردانگی، شکستن سرما منهدم شدن فرو ریختن بنا، بی باکی کردن بی پروایی کردن، بی باکی بی پروایی گستاخی، جمع تهورات
یهودیگری، نیکوکاری، آهستگی در سخن
شب پاره ای پاره ای از شب
درخشان شدن
شفا یافتن از بیماری
تاویل کردن آبله و بر آمدگی که در اثر سوختگی یا سائیده شدن در پوست بدن بوجود میاید
چاق فربه. یا تپل (و) مپل. چاق و چله تپول مپول
جمع سهل
ترسناک، مخوف، پربیم و ترس
ترساندن، دچار خوف و فزع کردن
فضل و فزونی نمودن، منت نهادن بر کسی
فراموش کردن، فراموشی، غافل شدن، غفلت
شجاعت، دلیری، گستاخی، بی پروایی، به واسطۀ بی پروایی دچار حادثه و آسیبی شدن، ستم