جدول جو
جدول جو

معنی تهمینه - جستجوی لغت در جدول جو

تهمینه(دخترانه)
نیرومند، دلیر، نام دختر شاه سمنگان همسر رستم پهلوان شاهنامه و مادر سهراب
تصویری از تهمینه
تصویر تهمینه
فرهنگ نامهای ایرانی
تهمینه(تَ نَ / نِ)
نام دختر پادشاه سمنگان بوده که رستم او را جفت خود گرفته و سهراب پسر رستم از او بوجود آمده. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دختر شاه سمنگان و زن رستم و مادر سهراب. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
چنین داد پاسخ که تهمینه ام
توگوئی که از غم به دو نیمه ام.
فردوسی.
چو تهمینه از کار رستم شنید
جز او در جهان جفت خود کس ندید
بیاراست خود را چو خرم بهار
در آمد بدان خانه زرنگار.
فردوسی (از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آرمینه
تصویر آرمینه
(دخترانه)
ارمنی، دختر ارمنی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شرمینه
تصویر شرمینه
(دخترانه)
شرمین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامینه
تصویر رامینه
(دخترانه)
رامین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیمینه
تصویر سیمینه
(دخترانه)
سیمین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تهمین
تصویر تهمین
(پسرانه)
پهلوان، از القاب رستم پهلوان شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فهمیده
تصویر فهمیده
دانا، بافهم، آگاهانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آهنینه
تصویر آهنینه
ظرف آهنی، برای مثال همیشه تا نجهد ز آهنینه مرزنجوش / همیشه تا ندمد ز آبگینه سیسنبر (فرخی - ۱۱۹)
فرهنگ فارسی عمید
خوراکی که با گندم نیم کوفته و شیر یا آبغوره بپزند و بعد آن را به شکل گلوله درآورند و خشک کنند و برای زمستان نگه دارند، برای مثال من مست ابد باشم نی مست ز باغ و رز / من لقمۀ جان نوشم نی لقمۀ ترخینه (مولوی۳ - ۱۲۱۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرمینه
تصویر کرمینه
مرحله ای از رشد حشرات که شکل آن ها مانند کرم است، لارو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترفینه
تصویر ترفینه
آشی که از قره قروت تهیه شده باشد، آش ترف، ترف با
فرهنگ فارسی عمید
(هََنَ / نِ)
قطرۀ آب. (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ ءُ)
در همیان نهادن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد). وهو مبنی ٔ من الهمیان علی التوهم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ شِ)
نام پشته ای است دردارالمرز نزدیک به بیشۀ نارون. (برهان) (از آنندراج). نام جنگلی. (ناظم الاطباء). ظاهراً تمیشه. رجوع به فهرست سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو شود. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به تمیشه و تهیشه شود
لغت نامه دهخدا
جمع متهم، پسماران چفته مندان داغیان جمع متهم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع متهم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لامینه
تصویر لامینه
فرانسوی خس دریا روف
فرهنگ لغت هوشیار
دریافته دریافت شده درک شده، دانا عالم: آدم فهمیده ایست، با خبر مطلع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تامینیه
تصویر تامینیه
مادینه تامینی: زینهاری مونث تامینی: اقدامات تامینیه
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به سیم نقره یی ساخته از سیم. یا سیمین صولجان. هلال ماه نو. یا سیمین قواره. ماه قمر، سفید روشن، خوب ظریف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تامینی
تصویر تامینی
زینهاری منسوب و مربوط به تامین. اقدامات تامینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشمینه
تصویر پشمینه
هر جامه که از پشم درست شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترفینه
تصویر ترفینه
ترف با
فرهنگ لغت هوشیار
بطور حدس و گمان، یقیناً، به دید به گمان، انگاری، بگمان، از روی گمان
فرهنگ لغت هوشیار
هر چیز که از چرم ساخته شده باشد چرمین، آلتی که از چرم و غیره بشکل آلت رجولیت سازند و زنان شهوی آنرا بکار برند مچاچنگ چرمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آهنینه
تصویر آهنینه
آهنی آهنین، آلات آهنین ادوات آهنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشمینه
تصویر پشمینه
((پَ نِ))
جامه ساخته شده از پشم، پشمین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چرمینه
تصویر چرمینه
((چَ نِ))
هر چیز که از چرم ساخته شده باشد، چرمین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیمینه
تصویر سیمینه
((نَ یا نِ))
نقره ای، سفید، روشن، خوب، ظریف، سیمین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شومینه
تصویر شومینه
((شُ نِ))
نوعی بخاری که در داخل دیوار نصب می شود، هیمه سوز (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فهمیده
تصویر فهمیده
((فَ دِ))
دانا، باادب، نیک رفتار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترفینه
تصویر ترفینه
آش قره قروت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تضمینی
تصویر تضمینی
پشتیبان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فهمیده
تصویر فهمیده
Knowing, Understanding
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فهمیده
تصویر فهمیده
sábio, compreensivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی