تهاجم هجوم آوردن، یورش و حمله بردن ادامه... هجوم آوردن، یورش و حمله بردن تصویر تهاجم فرهنگ فارسی عمید
تهاجم (تَ هَُ) حمله کردن یکی بر دیگری. (از اقرب الموارد). به یکدیگر هجوم کردن. مقابل تدافع. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ادامه... حمله کردن یکی بر دیگری. (از اقرب الموارد). به یکدیگر هجوم کردن. مقابل تدافع. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) لغت نامه دهخدا
تهاجم تاختن به هم بانبوه در آمدن ناگاه آمدن در تاختن هجوم بردن حمله کردن بیکدیگر، هجوم یورش، جمع تهاجمات ادامه... تاختن به هم بانبوه در آمدن ناگاه آمدن در تاختن هجوم بردن حمله کردن بیکدیگر، هجوم یورش، جمع تهاجمات فرهنگ لغت هوشیار
تهاجم تاخت، تعرض، تک، حمله، شبیخون، هجوم، یورشمتضاد: پدافند، دفاع، حمله کردن، هجوم بردن، تک زدنمتضاد: دفاع کردن ادامه... تاخت، تعرض، تک، حمله، شبیخون، هجوم، یورشمتضاد: پدافند، دفاع، حمله کردن، هجوم بردن، تک زدنمتضاد: دفاع کردن فرهنگ واژه مترادف متضاد