جدول جو
جدول جو

معنی تنیس - جستجوی لغت در جدول جو

تنیس
ورزشی دونفره یا چهارنفره که با راکت و توپی کوچک در زمینی تقریباً به عرض ۸ متر و طول ۲۴ متر با پرده ای توری در وسط آن انجام می شود. این بازی نخستین بار در سال ۱۸۷۳ میلادی متداول شد
تنیس روی میز: در ورزش ورزشی دونفره یا چهارنفره با توپ و راکت مخصوص روی میزی به ابعاد ۷۴/۲ × ۵۲/۱ متر که به وسیلۀ توری به دو قسمت مساوی تقسیم شده است
تصویری از تنیس
تصویر تنیس
فرهنگ فارسی عمید
تنیس(تِنْ نی)
شهری است به جزیره ای از جزایر بحر روم قریب دمیاط، و ثیاب فاخره را بدان نسبت دهند. (منتهی الارب) (آنندراج) .شهری است (بمصر) میان دریای تنیس بر جزیره ای و ایشان را کشت و برز نیست و از وی جامۀ صوف و کتان خیزد با قیمت بسیار. (حدود العالم). در بحر فرنگ کمابیش ششصد جزیره است، مشاهیرش جزیره تنیس، دورش نودوپنج فرسنگ است و در او غله تمام بود و دیبای خوب بافند.دیبای رومی از آن بازگویند و خورش ایشان شیر و ماهی بود. (نزهه القلوب چ گای لیسترانج ج 3 صص 237-238).
بحیرۀ تنیس یا دریای تنیس در مصر است و به دریای روم پیوسته است و رود نیل اندر او همی ریزد و این دریا به تابستان شیرین بود و به زمستان که رود نیل اندکی بود شور شود و اندر میان آن دو شهر است یکی تنیس نام و یکی دمیاط، درازای این دریا پانزده فرسنگ اندر پهنا پانزده فرسنگ است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نام شهری به جزیره ای از جزایر بحرالروم، نزدیک دمیاط و از آنجا ثیاب فاخر موسوم به تنیسی آرند. (قاموس از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و آنرا تونه نیز گویند. (یادداشت ایضاً). جزیره ای بمصر، نام دیگر آن ذات الاخصاص است. (یادداشت ایضاً). جزیره ای است در دریای مصر نزدیک بر مصر میان فرما و دمیاط در جانب شرقی فرما، منجمان طول جغرافیایی آنرا 54 درجه و عرض آنرا 31 درجه و ثلث میدانند و در اقلیم سوم است... و در آنجا پارچه های رنگین و فرشهای رنگارنگ بافند... در بیشتر ایام سال آب دریاچۀ آن بعلت وزش باد شمال و دخول آب بحرالروم پرنمک است... و چون زمستان فرارسد و باد غربی وزیدن گیرد، آب شور نقصان گیرد... و مردم در انبار کردن آب شیرین اقدام کنند. گویند در تنیس حشرات موذی یافت نشود، چون زمین آن شوره ناک است... (از معجم البلدان). ناصرخسرو نویسد: به جایی رسیدم که آن را طینه می گفتند و آن بندر بود کشتی ها را، و از آنجا به تنیس می رفتند. در کشتی نشستم تا تنیس و این تنیس جزیره ایست و شهری نیکو و از خشکی دور است، چنانکه از بامهای شهر، ساحل رانتوان دید. شهری انبوه و بازارهای نیکو و دو جامع در آنست و به قیاس ده هزار دکان در آنجا باشد... شهری گرمسیر است و رنجوری بسیار باشد و آنجا قصب رنگین بافند از عمامه ها و وقایه ها و آنچه زنان پوشند... چون آب نیل زیادت شود آب تلخ دریا را از حوالی تنیس دور کند چنانکه تا ده فرسنگ حوالی شهر آب دریا خوش شود... و در این شهر تنیس پنجاه هزار مرد باشد و مدام هزارکشتی در حوالی شهر بسته باشد ازآن بازرگانان، و از ثقات شنودم که هر روز هزار دینار مغربی از آنجا به خزینۀ سلطان مصر رسد... و میوه و خواربار شهر از رستاق مصر برند و آنجا آلات آهن ممتاز سازند چون مقراض وکارد و غیره... و از تنیس به قسطنطنیه کشتی به بیست روز رود... (سفرنامۀ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی صص 46-48). رجوع به عیون الاخبار ص 284 و عقدالفرید ج 7 ص 277 و قاموس الاعلام ترکی و الوزراء و الکتّاب ص 234 و معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
تنیس(تِ)
از بازیهایی که در سالن یا در هوای آزاد، بوسیلۀ دویا چهار نفر در زمینی مسطح، آسفالت شده یا چمن پوش و بشکل مستطیل انجام می گیرد. لفظ تنیس احتمالاً از طریق زبان فرانسوی از نام شهر قرون وسطایی تنیس در مصر سفلی گرفته شده است که منسوجاتش معروف به ود و این بازی بمناسبت جنس نخستین توپهای تنیس به این نام خوانده شد. اندازۀ زمین تنیس برای بازی دو نفر 78 پا (فوت) در 28 پا و برای بازی چهارنفری 78 پا در 36 پا است. وسایل بازی عبارتند از تور، راکت و توپ. تور را در نیمۀ زمین و بموازات عرض آن کار می گذارند، ارتفاع وسط تور از زمین سه پا است. کیفیت بازی چنین است که یکی از بازیکنان توپ را باراکت خود طبق قوانین معین از روی تور بزمین حریف می زند و حریف نیز با راکت خود توپ را برمی گرداند و این رفت و برگشت توپ آنقدر ادامه می یابد تا یکی از طرفین بازی موفق به بازگرداندن توپ به زمین حریف نشود. هر طرف که امتیازاتش زودتر به حد نصاب معینی برسد برنده است. منشاء اغلب بازیهای با راکت بازیی است که بزبان انگلیسی آنرا کورت تنیس می نامند و در حوالی قرن 14 میلادی احتمالاً بوسیلۀفرانسویان اختراع شد و پس از 1500 میلادی مورد توجه دربارهای فرانسه و انگلستان واقع شد... بازی تنیس بصورت فعلی بوسیلۀ والتر وینگفیلد در انگلستان ابتکار شد (1873 میلادی). (از دایره المعارف فارسی). قطر توپ تنیس معمولاً کمتر از 6/35 سانتیمتر و بیشتر از 6/67 سانتیمتر نیست و وزنش نیز حداقل 56/70 گرم و حداکثر 58/47 گرم است. (از لاروس بزرگ). رجوع به لاروس انسیکلوپدی ورزشها صص 447-465 شود
لغت نامه دهخدا
تنیس
نوعی بازی که در سالن یا در هوای آزاد بوسیله 2 یا 4 نفر در زمینی مسطح یا چمن انجام میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تنیس((تِ))
نوعی ورزش که دو یا چهار نفر به وسیله راکت و توپ کوچک در محوطه ای با ابعاد مشخص که با یک پرده توری کوتاه به دو قسمت تقسیم شده است بازی می کنند
تنیس روی میز: پینگ پنگ
تصویری از تنیس
تصویر تنیس
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دنیس
تصویر دنیس
(دخترانه و پسرانه)
نام یکی از پادشاهان یونآنکه افلاطون مدتی در دربار او بود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تندیس
تصویر تندیس
(دخترانه)
مجسمه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انیس
تصویر انیس
(دخترانه)
همدم
فرهنگ نامهای ایرانی
(تِنْ نی)
محمد بن علی بن الحسین بن احمد، مکنی به ابوبکر و معروف به نقاش. وی بدمشق از محمد بن حریم ومحمد بن عتاب زفتی و گروهی دیگر حدیث شنید و دارقطنی و جز او از وی روایت کنند. در رمضان 272 هجری قمری متولد شد و در شعبان 369 درگذشت. (از معجم البلدان)
یحیی بن حسان بن حسان التنیسی البصری، مکنی به ابوزکریا. متوفی به سال 208 هجری قمری در مصر. ابوسعید گوید او را تصنیف هایی است ولی از آن تصنیفها نامی نبرده است. (از اسماء المؤلفین ج 2 ص 514). رجوع به معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تنکیس
تصویر تنکیس
واژگون کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنطس
تصویر تنطس
نیک زدودن نیک پاکاندن، باریک بینی، انیشگی (جاسوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تندیس
تصویر تندیس
پیکر، تصویر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تندس
تصویر تندس
صورت تصویر تمثال، مجسمه، پیکر جثه، کالبد قالب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنگس
تصویر تنگس
ارزن
فرهنگ لغت هوشیار
انس دادن خو گرداندن خوگر کردن، دیدن چیزی به چشم خوردن خوگر کردن دمساز کردن انس دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفیس
تصویر تنفیس
آسایش دادن رهاندن از اندوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
نفس زدن، دم بر زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تایس
تصویر تایس
خوار گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنویس
تصویر تنویس
جایگزینی جایگیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجنیس
تصویر تجنیس
همجنسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنمیس
تصویر تنمیس
آکپوشی، ترفند پوشی
فرهنگ لغت هوشیار
پلیدایی پلید گرداندن ناپاک کردن پلید گردانیدن، پلید خواندن ناپاک شمردن،جمع تنجیسات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنیا
تصویر تنیا
فرانسوی کرم کدو
فرهنگ لغت هوشیار
قرین و همتا و حریف و همزاد اژدها که ماری بزرگ است اژدها که ماری بزرگ است اژدها که ماری بزرگ است
فرهنگ لغت هوشیار
زرک از گیاهان گیاهی از تیره سوسنیها که بالا رونده و دارای برگهای متناوبشفاف قلبی شکل و نوک تیز است و ممکن است تا ارتفاع 8 متر هم برسد. گلهای آن مایل بسبزی و دارای آرایش خوشه یی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنجس
تصویر تنجس
پلید شدن، ناپاک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکیس
تصویر تکیس
اظهار زیرکی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدنیس
تصویر تدنیس
چرکین شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنیس
تصویر خنیس
اوجی (گویش مازندرانی) از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انیس
تصویر انیس
مونس، انس دهنده، خو گرفته، انس گیرنده، همدم و غمخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنیس
تصویر جنیس
همگن همسردک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبنیس
تصویر تبنیس
تاخیر کردن او، پس ماندن از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تندیس
تصویر تندیس
مجسمه، تمثال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انیس
تصویر انیس
اخت، همدم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
دم و بازدم
فرهنگ واژه فارسی سره